قرآن کریم و کتب من قبل: تنها انوار هدایت

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ - بقره 4 (تحلیل و بررسی تورات انجیل و قرآن)

قرآن کریم و کتب من قبل: تنها انوار هدایت

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ - بقره 4 (تحلیل و بررسی تورات انجیل و قرآن)

اخلاق عملی و قرآن کریم 2

بسم الله الرحمن الرحیم


محسن که پس از 2 بار استعفا ظرف 5 سال سابقه کاری اش، به این نتیجه رسیده بود که برای مسلمان زیستن راهی بغیر از هر چه بیشتر دورشدن از زندگی شهری و فاسد اروپائی ندارد، تصمیم گرفت که به روستائی در مکانی خوش آبوهوا در ایران برگردد که عموی پیرش در آن صاحب مزرعه ای بود. همه چیز خوب پیش میرفت و محسن از اینکه هر روز به وضع گاوها رسیدگی میکند و توانسته بود در حساب و کتاب به عموی خودش کمکی کرده باشد، احساس راحتی میکرد. اما هنوز 2 هفته نگذشته بود...که دنیا بار دیگر برای محسن تیره و تار شد! او با کمال تعجب متوجه شده بود که عمویش تمام شیرهائی که تا به حال میفروخته را با درصدی آب مخلوط میکرده و پول کامل از مشتریان میگرفته! محسن این موضوع را با عمویش مطرح کرد اما عمویش با مهربانی پاسخ داد که "بالاخره باید دخل ما از فروش شیر به حد خرج مزرعه برسد وگر نه خرج علوفه ها و سلامت دامها چه می شود؟"


محسن برای لحظه ای خواست آرزو کند که ای کاش در همان شفل قبلی خودش در اروپا مانده بود و یا ای کاش هرگز شاهد منظره کریه "مخلوط کردن آب با شیر" نشده بود. لحظه ای احساس کرد که دیگر جائی برای ماندن نیست...


لطفا این سناریو را با توجه به پست قبلی در پرتو آیات قرآن کریم تشریح بفرمایید و راه حلی برای محسن ارائه کنید.

اخلاق عملی و قرآن کریم 1

بسم الله الرحمن الرحیم


برادر مسلمانی موضوعی را به قرار زیر مطرح کردند. به نظر شما کدام آیات از قرآن کریم می تواند راه گشای اینگونه مسائل باشند؟


ایشان به عنوان متخصص در یک کشور اروپائی استخدام یک شرکت تولیدکننده مواد شیمیائی بودند. تنها پس از چند ماه از آغاز کار، ریاست بخش در یک جلسه خصوصی از وی میخواهد که رتبه بندی یکی از مواد خط تولید را یک درجه بالاتر از آنچه گزارش کرده اند لحاظ کنند. ایشان با آنکه از گزارش خود مطمئن بودند ولی بار دیگر برای بررسی امکانپذیری این درخواست آزمایشات و ارزشیابی شان را تکرار میکنند. پس از ارزیابی مجدد به ریاست اعلام میکنند که حتی رتبه حاضر نیز بالاتر از آنچیزی است که می بایست باشد! و به هیچ نحوی امکان ارتقای درجه این ماده شیمیائی وجود ندارد. (ارتقا درجه این ماده، عوارض جانبی مهمی برای کاربران و در عوض "سود کلانی برای شرکت" میتوانست داشته باشد.) خلاصه اینکه، ریاست در جلسه ای به طور ضمنی از ایشان میخواهد که یا ارتقاء رتبه را در گزارش خود لحاظ کنند و یا..............بله!....... دنبال کار دیگری باشند!! ایشان بعنوان یک مسلمان معتقد به قرآن کریم تنها راه حل را استعفا تشخیص میدهند.


بسیار خوب! مساله اینجاست که ایشان میدانند که اینچنین درخواستهائی آخرین آنها نخواهد بود و سازمان و یا شرکتی دیگر به زودی وی را در چنین شرایطی قرار خواهد داد. حال اگر فرضا باز هم استعفا کردند، به نظر شما این استعفاها تا کجا میتوانند ادامه داشته باشند؟ آیا میتوان هر سه ماه یکبار استعفا کرد؟! به نظر شما چگونه باید با اینگونه مسائل مواجهه داشت؟


قرآن کریم در این موارد چه راهنمائی را ارائه فرموده است؟