قرآن کریم و کتب من قبل: تنها انوار هدایت

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ - بقره 4 (تحلیل و بررسی تورات انجیل و قرآن)

قرآن کریم و کتب من قبل: تنها انوار هدایت

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ - بقره 4 (تحلیل و بررسی تورات انجیل و قرآن)

اخلاق عملی و قرآن کریم 1

بسم الله الرحمن الرحیم


برادر مسلمانی موضوعی را به قرار زیر مطرح کردند. به نظر شما کدام آیات از قرآن کریم می تواند راه گشای اینگونه مسائل باشند؟


ایشان به عنوان متخصص در یک کشور اروپائی استخدام یک شرکت تولیدکننده مواد شیمیائی بودند. تنها پس از چند ماه از آغاز کار، ریاست بخش در یک جلسه خصوصی از وی میخواهد که رتبه بندی یکی از مواد خط تولید را یک درجه بالاتر از آنچه گزارش کرده اند لحاظ کنند. ایشان با آنکه از گزارش خود مطمئن بودند ولی بار دیگر برای بررسی امکانپذیری این درخواست آزمایشات و ارزشیابی شان را تکرار میکنند. پس از ارزیابی مجدد به ریاست اعلام میکنند که حتی رتبه حاضر نیز بالاتر از آنچیزی است که می بایست باشد! و به هیچ نحوی امکان ارتقای درجه این ماده شیمیائی وجود ندارد. (ارتقا درجه این ماده، عوارض جانبی مهمی برای کاربران و در عوض "سود کلانی برای شرکت" میتوانست داشته باشد.) خلاصه اینکه، ریاست در جلسه ای به طور ضمنی از ایشان میخواهد که یا ارتقاء رتبه را در گزارش خود لحاظ کنند و یا..............بله!....... دنبال کار دیگری باشند!! ایشان بعنوان یک مسلمان معتقد به قرآن کریم تنها راه حل را استعفا تشخیص میدهند.


بسیار خوب! مساله اینجاست که ایشان میدانند که اینچنین درخواستهائی آخرین آنها نخواهد بود و سازمان و یا شرکتی دیگر به زودی وی را در چنین شرایطی قرار خواهد داد. حال اگر فرضا باز هم استعفا کردند، به نظر شما این استعفاها تا کجا میتوانند ادامه داشته باشند؟ آیا میتوان هر سه ماه یکبار استعفا کرد؟! به نظر شما چگونه باید با اینگونه مسائل مواجهه داشت؟


قرآن کریم در این موارد چه راهنمائی را ارائه فرموده است؟

نظرات 24 + ارسال نظر
مسعود یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:10 ق.ظ

وقت بخیر آقای علیرضا.

من فکر میکنم با استانداردهایی که اروپایی ها دارند احتمال چنین درخواستی و همچنین حقه بازیی در آنجا خیلی بعید است .
شاید این امر در کشوری همچون ایران براحتی آب خوردن انجام پذیر باشد منتها در آن ممالک خیر!
دیگر اینکه گمان من اینستکه قرآن همه را به رعایت میانه روی در همه چیز فرامیخواند:

کلوا واشربوا ولاتسرفوا
واقیموا الوزن بالقسط و لا تخسروا المیزان

باید در هر موقعیتی همه جوانب را سنجید و دید میانه روی در چیست.

سلام جناب آقای مسعود،

اتفاقا فساد از همین کشورهای به اصطلاح توسعه یافته ریشه دواند و به کشورهای دیگر سرایت کرد. اگر از کسانیکه در بطن جوامع همین کشورهای به اصطلاح توسعه یافته زندگی کرده اند بپرسید، پاسخ میشنوید " آسمان همه جا یک رنگ است!". پس این مساله به اروپائی، امریکائی، ایرانی بودن مرتبط نیست. دوم اینکه "میانه روی" یعنی چه؟ آیا شما راه میانه ای بین "استعفا" و "اجحاف و لایپوشانی" حق می شناسید؟؟ لطفا تبین کنید آن آیه مبارک چطور به آن سناریو مرتبط است چون در این چنین مواردی همه چیز واضح است: یا اجرای امرمافوق یا خوش آمدید!

طالب حقیقت یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ب.ظ

سلام دوست عزیز. خسته نباشید.

به این آیات از قرآن توجه کنید:

یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ان یکن غنیا او فقیرا فالله اولی بهما فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا و ان تلووا او تعرضوا فان الله کان بما تعملون خبیرا(النساء 135)

یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون(المائده 8)

و لنبلونکم بشی‏ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین(البقره 155)

و دستور جامعی که شاید بتوان گفت دربر گیرنده جواب چنین سوالاتی باشد:

اتقوالله.

برداشتی که من از این آیات دارم، انجام دادن کار درست حتی به قیمت ضرر رسیدن به خود شخص است. و اینها نمونه هایی از امتحانهای الهی است.

حکم عقل هم این است که در این گونه موارد، باید کاری را که به ضرر دیگران تمام می شود، انجام ندهیم.

یعنی: استعفای آن شخص کار درستی بوده است.

این دنیا محل آزمایش است؛ نه محل آسایش. کسی که همه چیز را به اراده خدا میداند، آگاه است که این آزمایش هم تا آنجا ادامه پیدا خواهد کرد که خدا بخواهد. پس نگرانی از تکرار این پیشامدها، موردی نخواهد داشت.

این برداشت من بود؛ امیدوارم با همفکری سایر دوستان، به جواب صحیح رهنمون شویم.

موفق باشید.

علیکم السلام، آیات محکم و جواب قابل تاملی ارائه کردید ،متشکرم. اما چند نکته:

اول اینکه دیگر این پیشامدها "موردی"! نیستند. به اطراف خودتان نگاه کنید، من هم به اطراف نگاه میکنم. چه می بینید؟؟ من میتوانم "بیشمار" از این موارد را گزارش دهم... حداقل روزانه!

دوم اینکه هرقدر که فردی با ایمان پولادینی باشید، به راستی پس از 2 یا 3 بار استعفا آیا به این فکر نمی افتید که شاید چاره کار استعفا دادن نیست؟ آنهم در زمانه ای که در همه دنیا یافتن کار تبدیل به دغدغه روزانه مردم شده است!! مضاف بر آن: آن کاری که نباید انجام می شد با برکناری شما به راحتی انجام گشته است و کارمند جایگزین شده آن ماده را همانطور که شرکت میخواسته ارزیابی کرده است! شما میگویید استعفا کار درستی بوده (من هم میگویم بوده اتفاقا)، اما حالا تازه شروع ماجراست و این ماده جدید جان میلیونها نفر را تهدید میکند!! یعنی استعفای آن فرد ابعادش فردی شد و عملکرد آن کمپانی جهانی!!!!! آیا این را مد نظر داشتید؟

آقای طالب حقیقت، هرگز منظورم کرنش در برابر حق کشی و عمل خلاف آیات قرآن کریم نیست. برعکس عمیقا معتقدم که با یک شبکه گسترده و گره خورده ای فاسد مواجه هستیم که با عمق دانش موجودی که از قرآن کریم داریم، نمی توان به جهاد با آن رفت. نظر شما چیست؟

منتظر شما و بقیه دوستانم.

طالب حقیقت یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:49 ب.ظ

با سلام مجدد.

درست می گویید. در واقع منظورتان این است که آیا اخلاق قرآنی قابلیت اجرا دارد یا نه؟

بیایید مساله را ساده کنیم. فرض بر این است که ما و شما مسلمانیم و معتقد به قرآن.
آیا معتقدید که قرآن کتاب هدایت و از طرف خداست؟
با فرض قبول، آیا می توانیم تصور کنیم که دستورات خداوند در این زمان کاربردی نداشته باشد؟
البته که خیر.

اما راه حل مساله.
می پرسیم این مساله (نظام موجود) چگونه ایجاد شده است؟ واضح است که یک شبه به وجود نیامده.
چگونه پیشرفت کرده است؟ مسلما این نظام بر بستری شکل گرفته است. آن بستر چیست؟

اینجانب به سوالات فوق اینگونه جواب می دهم:
نظام فوق در ابتدا به وضع کنونی نبوده است. افرادی طرح آن را ریخته و در راه رسیدن به هدفشان کوشش نموده اند تا در طی سالها، این وضع را رقم بزنند. بستر آن هم نادانی مردم، حیله گری آنان و ... بوده است.

چگونه وضع را عوض کنیم؟
مردم را آگاه کنیم و هر کس در حد توانش به مبارزه بر خیزد.

الذین امنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفا(النساء 76)

حیله شیطان ضعیف است. نظام موجود هم چون بر خلاف حق است، ضعیف می باشد.


و جاهدوا فی الله حق جهاده هو اجتباکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج مله ابیکم ابراهیم هو سماکم المسلمین من قبل و فی هذا لیکون الرسول شهیدا علیکم و تکونوا شهداء علی الناس فاقیموا الصلاه و اتوا الزکاه و اعتصموا بالله هو مولاکم فنعم المولی و نعم النصیر(الحج 78)

یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون(المائده 35)

مگر جهاد چیست؟ چرا دشمنان حقیقت در راهشان با جدیت بکوشند و ما بنشینیم؟ البته:

...لا یکلف الله نفسا الا ما اتاها سیجعل الله بعد عسر یسرا(الطلاق 7)
و الذین امنوا و عملوا الصالحات لا نکلف نفسا الا وسعها اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون(الاعراف 42)

می دانم که دشوار است و این که می گویم، بسا که خودم هم از انجامش عاجز باشم؛ ولی می دانم که ایمان همین است. ایمانی که در زندگی نمودی نداشته باشد، به درد نمی خورد.
حقیقت این است که ما با قرآن تربیت نشده ایم، اگر از کودکی ما را با قرآن بزرگ می کردند، این کارها آنقدر هم دشوار نبود.

آنچه ابتدا در ذهن ما شکل می گیرد آن است که: آیا باید تمام زندگی را به درد بگذرانیم؟ چرا باید خود را برای اصلاح این نظام به رنج بیندازیم؟
اما عامل ایجاد این سوالات چیست؟ ما این دنیا را محل لذت و آسایش پنداشته ایم؛ حال آنکه اینجا محل آزمایش است. اگر جهادی نباشد، فرق بین مسلم و کافر چیست؟ فقط یک نام بی ارزش.

اما آنکه فرموده اید: "استعفای آن فرد ابعادش فردی شد و عملکرد آن کمپانی جهانی"؛ می پرسم آن کمپانی چه کار می تواند بکند؟ حداکثر یا مردم را می کشد و یا به دردی گرفتارشان می سازد. در آن صورت، آیا در نظام عالم تغییری ایجاد می شود؟ وظیفه فرد فرد ما انجام کار صحیح است.
مثالی می زنم: اگر از بسیاری افراد، دلیل بعضی تصمیمات نادرست را در کشور بپرسید، پاسخ می دهند که "مصلحت ایجاب می کند". نتیجه آن هم شرایط موجود است. آیا مصلحتی بالاتر از حقیقت هم هست؟

آیا یادداشت های مربوط به سفر استاد پورپیرار به اندونزی را خوانده اید؟ در هر حال پیشنهاد می کنم آن یادداشت ها را دوباره مرور کنید و آن چنان جامعه ای را مبنا قرار دهید و بیندیشید که چه حق است و چه باطل.

ببخشید که نوشته ام طولانی شد. اگر جاهایی از آن نارسا بود، بفرمایید. طبیعتا من ادعایی ندارم و صاحب نظر هم نیستم. امیدوارم که شما همچنان بنویسید و ما هم بیاموزیم.

نه! من چنین سئوالی را مطرح نکردم که "آیا اخلاق قرآنی قابلیت اجرا دارد یا نه".... برعکس! من به عنوان مسلمان معتقد به قرآن کریم اذعان کردم که اخلاق فقط قرآنی است و صد در صد هم وظیفه فرد فرد مسلمانان اجرائی نمودن رهنمودهای قرآن کریم است...عرض من آن است که ما با عمق دانش موجودی که از قرآن کریم داریم، نمی توانیم به جهاد با این شبکه عریض و طویلی برویم که به قول شما میلیونها نفر هر روز برای بقاء آن تا پای جان مایه میگذارند. حال برای اینکه بحث شاخه های محدودی داشته باشد برمیگردم به سناریو:

ببینید، استعفا کردن بیماری سیستم را از بین نمی برد. شما 100 بار هم استعفا بدهید، اصلاحی صورت نپذیرفته و فساد همچنان در حال تاختن است. ممکن است تنها وقفه موقتی ایجاد شود، اما این قطار فاسده کماکان با سرعت می تازد. قرآن ما را موظف کرده است که کارها را به نحو احسنت انجام دهیم..نه به صورت وقفه ای! پس باید دنبال راه جامعی بود. >>من عمیقا معتقدم که ما هنوز نمیدانیم آن راه جامع چیست!<

مسعود یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:54 ب.ظ

آقای علیرضا.

بحث ما بر سر یک کیس در اروپا است .

من عرض کردم در آن شرایط چنان امری در اروپا بعید است این را برای آن میگویم که خودم مدتی آنجا بوده ام .

در هر صورت اگر چنین موردی در هر جایی وجود داشته باشد به نظر من باید مسئله را با دید گسترده تری دید :

باید ببینیم در صورت تایید مطلب عواقب بعدی چه آسیبی به چه کسانی و چگونه وارد خواهد کرد ویا چه منافعی برای چه کسانی و چگونه ببار خواهد آورد. آنگاه با بررسی و سبک و سنگین کردن نتایج حاصله تصمیم گیری کرد و بقیه را به تقدیر الهی سپرد.

آقای مسعود، این که شما فرمودید می شود مصلحت سنجی، مدل رایج اخلاقگرایان غربی که اساسا با آیات قرآن در تناقضات شدید است. مد نظر ما نیست. به هر حال ممنون.

موومان یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:18 ب.ظ

آقای علیرضا

اولا، شما باید به این سوال پاسخ دهید که اگر ایشان تا این حد مواظب رفتار خود هستند، و اگر تا این حد قدرت مانور و جابجایی دارند، پس در بلاد شرک چه می کنند؟؟ چه افتخاری در زندگی در میان انبوهی از نجاست برایشان هست که در جای دیگر یافت نشود؟ چرا به یکی از کشورهای اسلامی مهاجرت نمی کنند تا هم با خیال آسوده تری زندگی کنند و هم با تلاش خود در تقویت دنیای اسلام در مقابل مشرکین سهم داشته باشند؟ یقینا ایشان پس از مدتی جستجو در ممالک اسلامی به شغل حلال و مناسب خود خواهند رسید، چرا که به هر حال دنیای اسلام با غرب مشرک تفاوت دارد. قرآن در این مورد به بهترین شیوه راهنمایی کرده است:

«ان الذین توفاهم الملآئکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها فاولئک ماواهم جهنم وساءت مصیرا؛ الا المستضعفین من الرجال والنساء والولدان لا یستطیعون حیلة ولا یهتدون سبیلا؛ فاولئک عسی الله ان یعفو عنهم وکان الله عفوا غفورا ؛ ومن یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغما کثیرا وسعة ومن یخرج من بیته مهاجرا الی الله ورسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله وکان الله غفورا رحیما. » (نساء، 97-100)

ثانیا، مسئولیت و امتحان فردی او یک چیز است و جنایت آن کمپانی در ابعاد اجتماعی چیز دیگر. خداوند دقیقا در حد وسع ما از ما مسئولیت خواسته، و ایشان بهترین مبارزه ای که در آن شرایط از دستشان بر می آمده در مقابل آن کمپانی انجام داده اند که همانا استعفا بوده است. این که آن کمپانی در حال تاخت و تاز است مسئله ی دیگریست که نوبه ی خود مشمول سنت الهی خواهد شد و از کانال مقتضی پاسخ خواهد گرفت. هیچ دلیلی برای مخلوط کردن این دو مسئله با هم وجود ندارد. و در ضمن توجه کنید که کار ما اصلاح سیستمهای مشرکین نیست! اصلاح برای سیستمهایی است که از آنها امید اصلاح می رود.

ثالثا، دقت کنید که حتی با همین به قول شما برخورد سطحی با قرآن هم، امروز جهان اسلام در مقابل مشرکین قد علم کرده است. درست است که باید عمیق شد، اما به هر صورت و در هر شرایطی باید اقدام کرد، همانگونه که قرآن می گوید:

«انفروا خفافا وثقالا وجاهدوا باموالکم وانفسکم فی سبیل الله ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون.» (توبه، 41)

پس می بینید که راه حل های شفاف قرآن در اختیار ماست.

آقای موومان سلام، این هم پاسخ سئوالات شما:

1- ما ایران را بلاد اسلام حساب نمی کنیم. اگر شما اینطور فکر میکنید بیشتر قرآن بخوانید. اصلا شما آدرس بلد اسلامی هم مگر می شناسید در این عالم؟!!

2- امروز کفار و مشرکین به طور سیستماتیک در حال چپاول مسلمانان و فساد در ارض اند، شما میفرمایید استعفا بهترین مبارزه است و ربطی ندارد اگر آنها سالهاست سیستماتیک فساد میکنند و امثال این دوست ما را هم عمدا در منگنه قرار میدهند تا استعفا کنند. نظرتان چیست؟ اصلا با بهانه قرار دادن این آیه "لا یکلف الله نفسا الا وسعها" بنشینیم در منزل تا ببینیم چه میشود!!؟؟...خیر اینطور نیست.

إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ (رعد، 11)

3- تقریبا با نکته سوم شما موافقم. پس ملاحظه کردید که اگر عمق دانسته هایمان را از کتاب الله بیشتر کنیم، سرنگونی نظامات فاسد قطعی است. به هر حال خوش آمدید، اینجا میخواهیم راه کارهای عملی از قرآن کریم استخراج کنیم انشاءالله.

طالب حقیقت یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ب.ظ

سلام.
به هر حال ببخشید. من از نوشته شما، چنان برداشتی کردم. اما الان خوشحالم که شما یک مطلب جدید را مطرح کرده اید.
بگذارید ابتدا آن آیه مورد نظرتان را بررسی کنیم. به راستی منظور از «علم من الکتاب» چیست؟
در آیه مذکور، یکی از اطرافیان حضرت سلیمان، ادعا می کند که می تواند تخت ملکه سبا را در چشم بر هم زدنی به نزد سلیمان آورد. قرآن می گوید که این فرد، دانشی از کتاب داشت.
کتاب چیست؟
به نظر من پاسخ این سوال در خود آیه است: آن علمی که به وسیله آن بتوان جسمی را در چشم به هم زدنی، بین دو مکان دور از هم جابه جا کرد در «کتاب» هست.

آیات زیر را هم ملاحظه بفرمایید:
( الانعام 59،یونس 61، هود 6، النمل 75، سبا 3)

به نظر من، کتاب (که می تواند به معنای نوشته، حکم و یا دستور فرض شده، باشد)، در واقع همان قوانین عالم هستند که انسان هر چه بیشتر به آنها آگاه باشد، می تواند کارهای بزرگتری انجام دهد.

اگر بخواهیم نظر قرآن را درباره اجتماع و انسان و هستی و دستورات آن درباره این مقولات بدانیم، باید ظاهر قرآن را مورد توجه قرار دهیم. سوالم این است که:
آنچه را شما فرمودید باید چگونه از قرآن به دست بیاوریم؟ و در واقع کار شما و این وبلاگ می تواند طرح ین موضوع جدید باشد. منتظرم که از نظرات شما استفاده کنم.

در ضمن، مستند زخم نشر را می توانید از آدرس زیر (که مربوط به سایت ناریا است) دانلود کنید:

http://dl.naria.ir/Movie/ZakhmeNashr/

آقای طالب حقیقت با سلام و خیلی تشکر از لینک مستند.

احسنت، پس تا اینجا موافقیم که «علم من الکتاب» مشرف بودن به قوانین عالم است. بله! کتب دیگری هم مطابق قرآن کریم موجود است: سجین، علییون، تورات، زبور، انجیل، حتی کتابی که به گردن همه ما آویزان است و در قیامت آنرا خواهیم خواند و آن آیاتی که شما اشاره داشتید هم سخن از کتاب عظیم تری را به میان آورده است.

اما صحبت ما پیرامون قرآن کریم است. میدانم که موافقید که قرآن کریم بعنوان آخرین کتاب الله در بین ابنیاء بشر هم کتابی کامل و به تفصیل در مورد همین قوانین عالمگیر است و ما امروز به عمق 1 سانتی متری از این اقیانوس هم دست نیافته ایم...پس از اینجا به بعد اجازه دهید وارد طرح مساله شوم:

پیشنهاد من آن است که از صفر و از بنیان آغاز کنیم. گویی در سیاره ای دور از این کهکشان به سر می بریم و بغیر از قرآن کریم هیچ متن دیگری در اختیار نداریم. قرآن را بوسیله "خود قرآن" تفسیر کنیم. حاصل آن یک ابر-درختواره ای از محتوایی الهی خواهد بود. بعد به بررسی تمامی پیوستگی ها، شباهتها، ضدیت ها، قرائن، نسبتها و کلا هر نوع ارتباط در این درختوارۀ امکان بپردازیم. نتیجه این تحالیل و وابستگی ها پایه گفتمانهای تجربی و انسانی خواهد بود. در اینجاست که میتوان دست به ابزار فرایندهای عملی گشت و با کمک از مشاهده، استنتاج و اکتشافات، "تولید علم" نمود.

آقای طالب حقیقت، بشریت بخاطر متکبر بودنش تا به حال برعکس این مسیر را طی کرده است و فرایندهای شهودی-عقلانی را پایه درک عالم قرار داده است. برای همین است که تا به امروز در بدویت انسانی و بدویت تکنولوژیک به سر برده است.

نظر شما چیست؟

موومان دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:45 ق.ظ

آقای علیرضا

از پاسخ شما فهمیدم که دیگر دلیلی برای ادامه ی بحث با شما ندارم.

بروید ببینیم به کجا می رسید.

هرطور مایلید. به هر حال متشکرم.

طالب حقیقت دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:15 ب.ظ

مثال سیاره دور را به درستی عنوان کردید. حق هم همان است. البته از «فرایندهای شهودی-عقلانی» قسمت عقلانی اش را قرآن تایید می کند. البته اگر تعریفمان از عقل درست باشد.
بسم الله. قدم اول را شما بردارید.

الحمدلله از نوشته هایتان مشخص است که اهل تجزیه و تحلیلید. بله! به راستی آیا تعریفمان از عقلانیت همانی است که قرآن از ما خواسته است یا خیر؟ برای شما ایمیلی می فرستم درمورد جزئیات مساله.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:00 ق.ظ

سلام

کمی دقت کنید اقای علیرضا!

موومان:
«ان الذین توفاهم الملآئکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها فاولئک ماواهم جهنم وساءت مصیرا؛ الا المستضعفین من الرجال والنساء والولدان لا یستطیعون حیلة ولا یهتدون سبیلا؛ فاولئک عسی الله ان یعفو عنهم وکان الله عفوا غفورا ؛ ومن یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغما کثیرا وسعة ومن یخرج من بیته مهاجرا الی الله ورسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله وکان الله غفورا رحیما. » (نساء، 97-100)
(به ایه آخر بیشتر دقت کنید!)
و
شما:
ما ایران را بلاد اسلام حساب نمی کنیم. اگر شما اینطور فکر میکنید بیشتر قرآن بخوانید. اصلا شما آدرس بلد اسلامی هم مگر می شناسید در این عالم؟!!

جز این است که با توجه به ایات صریح قران و ناپاک بودن عالم از دید شما!!!
با کمال تعجب ایات الهی را نقض میکنید!

آیات زیر را هم ملاحظه بفرمایید:
المائده 51 ، توبه 28

یهود و نصاری = مشرک = نجس

دیر نیست روزی که اکثر غربیها که بدون تفکر و با توجه به پروسه های عظیم سران یهود و نصاری(نجس) از اسلام سودی نبردن ، مسلمون بشن.هرچند من و تو نباشیم.

با توجه به صحبت های موومان و کمی دقت! جواب سؤال شما واضحه.
مگر اینکه منتظر جوابی هستید که در ذهن می پرورانید!

با سلام، آقای بدون نام، مستحضر که هستید که فقط یهود و نصرانی ها مشرک نیستند! مشرکین ویژگیهای دارند که در قرآن کریم به تفصیل تبیین گشته است. با رجوع به آن آیات مدعی هستم که عمومیت و اکثریت قریب به اتفاق بلادی که شما به نام ایران می شناسید، مشرک اند. شرمنده ام اگر این حرف برایتان گران تمام میشود ولی کاری نمیتوان کرد! آیا همین ایام ساختگی دلیل واضح و آشکاری بر غیرقرآنی بودن عامه این بلاد نیست؟؟؟

شما اگر در همین زمین سفر کنید و با ملل گوناگون مرتبط شوید کسانی را می یابید که پیروان مسیح بن مریم و موسی نبی هستند و از من و شما نماز و زکاتشان سر وقت تر است! پس آنطور هم نیست که بگویید همه غربیها، کافرند...غرب و شرق بودن ملاک نیست، مسلمان بودن ملاک است. بله هستند تعدادی محدود هم که در ایران مومن هستند ولی عامه مردم مشرک اند.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:11 ب.ظ

سلام
دوستان بد نیست این مقالات رو یه نگاهی بندازن !
خیلی به بحث مربوط میشه
http://www.bazkhani.com/archives/category/deen

ممنونم. اینکار را میکنم.

شاهین سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:48 ب.ظ

با سلام

در عبارت :
یهود و نصرانی = مشرک = نجس
از قید فقط استفاده نکردم!

اکثریت این بلاد(ایران) به دلیل ناآگاهی و تبعیت کورکورانه از عاملین شرک در کمال تعجب ارزشی برای علی و حسن و قلی و ... قائل هستند که برای ایات الهی نیستند!
به عبارتی ۱۲شریک(شایدم بیشتر) برای خدا!

بله! گفته شما :عمومیت و اکثریت قریب به اتفاق بلادی که شما به نام ایران می شناسید، مشرک اند.
صحیح است.

اما باز هم طبق گفته خودتون:شما اگر در همین زمین سفر کنید و با ملل گوناگون مرتبط شوید کسانی را می یابید که پیروان مسیح بن مریم و موسی نبی هستند و از من و شما نماز و زکاتشان سر وقت تر است!
مردمانی پاک در عالم یافت میشوند و شرکت های پاک.

همه ی غربیها کافر نیستند!
بلکه اکثریت در خوابی به سر میبرند که سران کافر و مشرک انها تدارک دیده اند و
تعدادی که به گفته شما : از من و شما نماز و زکاتشان سر وقت تر است!
به محض دریافت صحیح اسلام مطمئنا مسلمان میشوند.

اقای علیرضا متاسفانه دریافت مطلب بنده از جانب شما به گونه ای بود که توضیحات بالا را میطلبید.

حالا برسیم به اصل مطلب:
دوست عزیزمون برای دریافت روزی حلال باید جستجو کنن(هر چند که سخت باشه) بالاخره موفق میشن(الله رزّاق)

و مطلب فرعی که جای مطلب اصلی رو گرفته:
مبارزه با این فساد همه گیر به عهده دوستمون نیست! و باید از ریشه قطع بشه که نیازمند قدرت , ایثار و ... هست که گذشت زمان رو میطلب! و شما و من تازه اول راهیم.

دیر نیست روزی که تمام ملت ایران اگاه بشن
دیر نیست روزی که مبنا تمام قوانین قرآن بشه
دیر نیست روزی که دشمن مغلوب بشه
و بازم میگم
دیر نیست روزی که اکثر غربیها که بدون تفکر و با توجه به پروسه های عظیم سران یهود و نصاری(نجس) از اسلام سودی نبردن ، مسلمون بشن.هرچند من و تو نباشیم.

آقای شاهین، با سلام

اول اینکه به نظر میرسد شما تعریف کلمه "اسلام" را فراموش کرده اید که میخواهید آنهائیکه یکتاپرستند و نماز و غیره را رعایت میکنند، مسلمان کنید. اسلام یک برند نیست! که شما تعیین کنید پیروان "به حق" پیامبران پیشین همگی ریبرند بشوند! قرآن هم چنین دستوری را نفرموده. قرآن فرموده <<حتی آئیین ابراهیم یکتاپرست هم کافیست>>.

دوم اینکه از نوشته های شما به نظر میاد که شما چیزی میدانید که هیچ کس نمیداند! لطفا زمان آن را هم به ما ابلاغ کنید که آماده باشیم!

سوم اینکه نوشته اید "مبارزه با این فساد همه گیر به عهده دوستمون نیست! و باید از ریشه قطع بشه که نیازمند قدرت , ایثار و ... هست که گذشت زمان رو میطلب! و شما و من تازه اول راهیم." .....کسانی که صد سال پیش هم جوان بودند همین حرفها را میزند!! ...پس دستورات دیگر قرآن کریم مانند "جهاد، امر به معروف و غیره" چه میشود؟

از نگارش شما مشخص است که میخواهید به سرعت نتیجه گیری کنید. عجله نفرمائید. این وبلاگ محل توقف و دوباره اندیشیدن در مورد آیات قرآن کریم است، نه ضربه فنی کردن دیگر برادران مسلمان!

آقای شاهین، نکته خوبی را اشاره کردید، روزی حلال یعنی چه؟ آیا در سیستم تو در توی نظامات ربوی "روزی حلال" هم اصلا معنی دارد؟ شاید این را تبدیل به بحث بعدی کردم. تشکر.

اترش سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:40 ب.ظ http://bazkhani.com

سلام

اغلب آدم‌ها روی کاغذ مومن ان اما وقتی نوبت به عمل می‌رسد سهل انگار و پشت گوش انداز می شوند.

اگر موضوع شما شخصی است که در یک جامعه کاملا فاسد روزگار می‌گذارد، پس به موقعیت مشابهی اشاره می‌کنم: اگر به فرض شخصی در بیابان گیر کند و جز گوشت حیوان مردار چیزی در دسترس اش نباشد، باید چکار کند؟
خوشبختانه خالق هستی، خشک و غیرمنطقی نیست، آن فرد می‌تواند از گوشت مردار استفاده کند تا جان خود را نجات بدهد (رجوع کنید به ۲:۱۷۳، ۳:۳، ۶:۱۴۵، ۱۵:۱۱۵)
و باز هم خوشبختانه چنین حالتی بسیار به ندرت پیش می‌آید.

اما چرا فکر می‌کنید استعفای یک نفر هیچ تغییری در روند یک سیستم فاسد ایجاد نمی‌کند؟

با سلام و خیرمقدم،

با شما مخالفم. آن موقعیت چگونه ارتباطی به آن موضوع داشت؟ اگر اینطور بود که قرآن هم در 2 صفحه نازل میشد که میتوانستیم همه چیز را عمومی سازی کنیم. بعد اینکه مثلا موقعیتی که فرد در فرایندهای ربوی گیر می افتد (مثل وضعیت جاری خودمان) که دیگر با راه حل گوشت مردار در بیابان که قابل مقایسه نیست! ربا حکم برگشتی ندارد. پس آن راه حل پذیرفتنی نیست.

اما دلیل اینکه استعفای یک نفر هیچ تغییری در روند یک سیستم فاسد ایجاد نمی‌کند آن است که او ظرف یک هفته جایگزین میگردد و نفر جایگزین کاری که نباید انجام میگشت را انجام میدهد. لذا استعفا در این حالت فقط ابعاد شخصی پیدا میکند و سئوال من آن است که آیا فکر کرده اید که یک نفر چند بار در دوران شغلی اش میتواند و ظرفیت استعفا دارد؟ 1 بار، 5 بار، 10 بار؟ شما که میدانید با این فساد عریض و طویل فرقی نمیکند در نیویورک باشید یا تهران، باز هم شما را مجبور به استعفا میکنند، اگر میخواهید دین دار بمانید.

اگر راه دیگری به نظرتان رسید مطرح کنید. متشکرم.

علیرضا سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:44 ب.ظ http://quraninmylife.blogsky.com/

از دوستان استدعا دارم که بحث را روی همین موضوع اخلاق عملی متمرکز کنند تا شاخه های بحث زیاد نشود. با تشکر، منتظر نظرات هستیم.

اترش چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:17 ق.ظ http://bazkhani.com

اگر قرار بود همه چیز عنوان شود که قرآن هزاران صفحه می‌شد. اما به ما عقل هم داده شده، غیر از این است؟

صورت مسئله شما این است که اگر فردی ناگزیر بود و هیچ راهی نداشت تکلیفش چیست، من هم گفته ام در شرایط اضطراری حتی حرام‌ها حلال می‌شوند و خداوند چیز غیرممکنی از بندگانش نمی‌خواهد و برعکس کاملا با آنها راه می‌آید.
در قرآن آن دانش وجود دارد که چگونه از بدترین انحناهای زندگی نیز گذشت فقط آنطور که باید و شاید به آن اشراف نداریم.

مشکل اینجا است که همه انسان ها را شبیه به هم در نظر گرفته‌اید. فردی که جایگزین می‌شود و حاضر به انجام چنین کاری، یک مومن نیست.
مسئله را باز می‌کنم: یک منسب مهم را در یک شرکت بزرگ در نظر بگیرید. x که فردی پایبند به اصول اخلاقی است صاحب چنین مقامی می‌شود اما بخاطر درخواست‌های نامعقول رئیس از آنجا خارج می‌شود. y جایگزین می‌شود اما او چون x به اصول اخلاقی پایبند نیست (و به فرض خیلی راحت می‌تواند در اموال شرکت به نفع خودش دست ببرد) پس خود سیستم دچار فسادی درونی می‌شود که پایه‌هایش را متزلزل می‌کند. y ها هم به درد چنین منسبی نمی‌خورند چون این گروه هم مانند x مافوق خود را مافوق خود نمی‌بینند تفاوت فقط در اینجاست که اولی خدا را در نظر دارد و دیگری خود اش را. اگر شرکت بخواهد چرخ‌هایش به خوبی بچرخد به کسی بینابین این دو نیاز دارد یا به زبانی دیگر به مومنی نیم‌سوز. یعنی کسی که به درخواست‌های نامعقول مافوق خودش گوش می‌دهد اما به خواسته‌های نامعقول خود یا دوستان و زیردستانش وقعی نمی‌نهد. یک شرکت فاسد بر روی شانه‌های افراد فاسد بالا نمی‌رود و دوام پیدا نمی‌کند، بلکه این آدم‌های «خوب» و «مطیع» اند که پایه‌های خوب و مطمئنی برای یک شرکت «فاسد» می‌شوند.
یعنی کسانی که خدا + مافوق دیگری را قبول دارند.


خداوند به همه چیز آگاه است پس وقتی x ما بخاطر دستورات او از پست و مقام و زندگی راحت می‌گذرد مطمئنا راهی جلو پایش می‌گذارد. x ها تنها نیستند و لزومی ندارد نگران آنها باشیم چون خودشان نگران زندگی این دنیا‌ی شان نیستند. فقط کافی است نیم‌سوز نشوند و علم و ایمان خود را در راه منحرفی خرج نکنند، بقیه چیزها حل است.
سعادت به معنای زندگی راحت و بی دغدغه نیست.

جناب آقای اترش، ما نه بحثمان این است که الله سبحانه تعالی آگاه نیست و راه جلوی پای کسی نمیگذارد، نه بحثمان این است که شرکت چگونه میچرخد. آنکسی را هم که شما "مومنی نیم‌سوز" معرفی کردید من نام یک "منافق دغلباز" را به آن میدهم. شما خودتان صورت مساله ای را که نوشتید را با آن سناریو من مقایسه کنید، ببینید که چطور صورت سئوال شما با آن سناریو متفاوت است. لطفا برای تک تک ادعاهائی که میفرمایید آیات با "محتوا" و "شرایط" یکسان و مشابه بیاورید. چون ادعاهائی مانند "من هم گفته ام در شرایط اضطراری حتی حرام‌ها حلال می‌شوند" بیشتر جنبه فتوا دارند تا یک ادعای مستند به آیات قرآن". متشکرم.

اترش چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ق.ظ http://bazkhani.com

راه حل برای کسی که در فرآیندهای ربوی گیر می‌کند (یا در کشوری زندگی می‌کند که ربا به شکل گسترده‌ایی برقرار است) که بسیار ساده بوده و در قرآن هم بر روی آن بسیار تاکید شده است: دادن زکات و صدقه
اینگونه مال و دارائی ما تصفیه و پاک می‌شود.
اگر نظام چرخش پول در یک کشور معیوب است معنی اش این نیست که دستان ما هم بسته باشد.

جناب اترش، این کدام آیه از قرآن است؟ که اینچنین صراحت دارد؟؟

دوستدار تاریخ پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ق.ظ http://nariacritic.blogsky.com

با سلام خدمت شما دوست عزیز.
جناب علیرضا من همچون شما روزی از طرفداران پورپیرار بودم ولی اکنون از وی برگشتم چون به این نتیجه رسیدم که وی محققی با یک دیدگاه منصفانه نیست و بسیاری از یادداشت هایش جهت دار است. من یک زمانی بسیار رابطه خوبی با پورپیرار داشتم اما اکنون پس از مشاجره های فراوان اینک با وی رابطه ای ندارم. من خواستار بحث با طرفداران وی هستم. خواهشمندم به وبلاگ بنده تشریف بیاورید . اگر حرفهای من ذره ای از منطق بهره مند نیست به بنده یاد آوری فرمایید. من سعی خواهم کرد که به شما پاسخ منطقی بدهم. با تشکر

علیکم السلام

جناب دوستدار تاریخ، تنها نتیجه ای که برای من از بررسی های متفکر ایرانی آقای پورپیرار اهمیت دارد این نتیجه است که "گفتمان تاریخی بدون اصالت و ساختگی است" . همین نتیجه ساده را صدها دکتر و فوق دکترا می ترسند مطرح کنند، چراکه کاسبی شان بهم میریزد!! پس این شجاعت ایشان در مطرح کردن این مطالب در خفقان ایرانی بسی قابل تحسین است. من به این که فلان کتیبه و فلان شخصیت بوده و یا نبوده از پایه اهمیتی نمیدهم. مهم آن است که تاریخ بعنوان یک گفتمان، هرگز قادر به ارائه حقیقت منصفانه نیست و نخواهد بود. چه از طرف شما باشد، چه از طرف کس دیگری. همین نتیجه گیری که از مجموعه مقالات این متفکر ایرانی عاید من شده است، بسیار ممتاز و قابل احترام است. به جزئیات امور اهمیت نمیدهم، چون میتوان کسی را هم یافت که دیدگاههای شما و هم دیدگاههای دیگران را منتقدانه زیر سئوال ببرد و این همان بی اصالتی گفتمان تاریخ است. لذا تنها منبع قابل رجوع در حوزه بررسی های تاریخی فقط قرآن کریم شناخته میشود.

در ضمن اگر شما کارتان را با منطق و ادله و تحقیق جلو میبرید، خوب است ادامه بدهید، به شرط آنکه نقادانه باشد. موفق باشید. هیچ بنیان اندیشی بالاتر از یک قرآن اندیش نیست!

طالب حقیقت پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:36 ب.ظ

سلام آقای علیرضا.

از نگاه شما که در قسمت پاسخ به آقای "دوستدار تاریخ" دادید، لذت بردم. البته با احترام به ایشان؛ که من دشمنشان نیستم.

نظر من هم دقیقا همین است. همه در پیچ و خم این مانده اند که فلان حادثه تاریخی چگونه بود، غافل از اینکه تاریخ به جز عبرت آموزی تقریبا هیچ ارزش دیگری ندارد.
نقد هم تا آنجا که ما شنیده ایم، یعنی جداکردن درست و نادرست. ولی این ناقدان گویا در گفته های جناب پورپیرار هیچ چیز درستی ندیده اند، که فقط به نادرست ها می پردازند. در واقع خودشان را فراموش کرده اند؛ به جای آنکه از سخنان هر کسی در راستای تربیت ذهن و شخصیتشان استفاده کنند، مدام در پی زیر سوال بردن افرادند.

اترش جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 ق.ظ http://bazkhani.com

سلام

آقای علیرضا
پس بحثمان چیست؟

رک و صریح می‌گویم، به نظر می‌رسد این وبلاگ را به راه انداخته‌اید که از طرفی بهانه‌گیرانه پا به زمین بکوبید و نمی‌شود نمی‌شود سر بدهید و از طرف دیگر نگاه کاملا بسته و تندروانه خود را نسبت به مسایل عرضه کنید.

ببینم، موافقید زیر ساختمان چنان اداره‌ و تشکیلاتی بمب کار بگذاریم یا نه به خود بمب بسته، وارد جلسه هیئت مدیره شده و عمل انتحاری انجام بدهیم؟
چطور است اصلا کنترل نیروگاهی اتمی را به دست بگیریم و کل کشور را زیر و رو کنیم تا دیگر هیچ «منافق دغلبازی» باقی نماند؟

دنبال راهکار هستید یا اعلام زیر جلدی این مطلب که قرآن هرچند کامل و جامع است اما ما نمی‌توانیم از آن استفاده کنیم و عقلمان به آن قد نمی‌دهد؟
حرف‌هایتان هدفمند و قالب‌بندی شده است، رک بگویید در پی چیستید؟ بحث‌تان در اینجا چیست؟

با سلام، خوشحالم که اینگونه عکس العملی را می بینم. حالا به نظر شما من به دنبال چه هستم؟ آیا گزینه سومی هم میتواند وجود داشته باشد که من به دنبال آن باشم؟ مثلا اینکه میخواهم ثابت کنم رویکرد و متدولوژی که در شناخت آیات قرآن کریم داشته ایم ما را به 1 سانتی متری این اقیانوس بیکران هم نرسانده است؟ چه رسد به اینکه هر روز بادی در زیرگلو می اندازیم و ادعای مسلمان بودن هم میکنیم...(خودم را میگویم البته) .در حالیکه از صبح تا شب بغیر از فساد کاری نمیکنیم. فساد در زمین، فساد در دین و فساد در عقل و هر مدلی که فکر میکنید... ولی باز هم اصرار داریم که مسلمانیم!

بله آقای اترش! درد من این است که از بنیان، قرآن آموزیمان هم کفر نعمت بوده است. این همان هدفمند و قالب‌بندی است که پشت حرفهای من است.

دوستدار تاریخ جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ق.ظ http://nariacritic.blogsky.com

با سلام خدمت جناب علیرضا
دوست گرامی بسیار از پاسخ شما خشنود گشتم. مسئله اینجاست که تاریخ هرگز نمی تواند آگاهی یقینی به ما عرضه نماید و سراسر پر از مسائل حل نشده است. اما این را مطمئنم که تاریخ آنگونه نیست که پورپیرار می گوید. اگر واقعا می توانید کسی را بیابید که منتقدانه عقاید بنده را زیر سوال ببرد بسیار خوشحال خواهم شد. همانطور که گفتم به مدت 1 سال و نیم از طرفداران پر و پا قرص پورپیرار بودم. اما بابررسی بنیان ها دریافتم که این شخص محققی صادق نیست. به طور مثال یکی از بحث های چالشی من و او مسئله کاخ پی یا کاخ نشیمن پاسارگاد بود. عکسی از این کاخ در کتاب تخت جمشید اشمیت ثبت است. از پورپیرار پرسیدم اگر آستروناخ کاخ پی را ساخته است پس چرا در زمان اشمیت که مربوط به 25 سال قبل از آستروناخ است عکسی از این کاخ وجود دارد؟ پورپیرار نتوانست به من جوابی منطقی بدهد و این مسئله باعث مشاجراتی بین من و او گردید. به هر حال به عنوان یک برادر کوچک از شما خواهشمندم که بدون مطالعه به گفته های پورپیرار استناد ننمایید و حتما کتب معتبر باستان شناسی را مطالعه فرمایید.
با آرزوی موفقیت برای حضرتعالی

جناب آقای دوستدار تاریخ با عرض سلام،

دوست عزیز ملاحظه کنید، معیار سنجش گفتمانهای منتقدانه این نیست که ببینیم که کسی 100درصد درست میگوید. من هم مثل شما نقایصی در بررسی های ایشان دیده ام. منتها آنچکه اهمیت دارد آن است که سمت و جهت حرکت ایشان درست است. شما مکتوبات آیزاک نیوتن را هم بررسی کنید اشتباهات فاحش و بچگانه پیدا میکنید، اما در سنجش عملکرد او، معیار قبولی او، در ارائه یک گفتمان با نتایج مشخص و فونداسیون ثابت است، هرچند که چند دیوار آن هنوز بتونه نخورده باشد و چند اتاق هم هنوز برقکاری نشده باشند! پس به کلیت و سمت و سوی این گفتمان نگاه کنید که در شرایط جاری کشور، رتبه اش و کیفیتش "عالی" است به نظر من.

معما چو حل گشت آسان شود! و گر نه قبل از ایشان چند نفر چنین کنکاشی در دل تاریخ ایران را انجام داده بودند؟ شما را دعوت میکنم که به رسانه های خارجی مانند رادیو فرانسه بخش فارسی مراجعه کنید که دارند به زبان بی زبانی اعلام میدارند که این چه تاریخ باستانی است که نه خط دارد، نه تاریخ مکتوبی دارد، نه شخصیتی دارد و تازه همه اش را افرادی به نام آستروناخ و اشمیت برای من وشما سرهم کرده اند؟ آیا به راستی این مسائل شما را ناراحت نمیکند؟ اما بررسی های به جای یک متفکر ایرانی شما را اینچنین آشفته ساخته؟ نه اینطور نیست، شما بهتر است یک تجدید نظری داشته باشید...نه قرار است از ایشان سوپرمن بسازید، نه ایشان را به نداشتن منطق متهم کنید...سعی کنید انسانها را در زمان و مکان و فحوای کلام ببینید.

متشکر.

حاجی زاده جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:51 ب.ظ

سلام
آقای علیرضا
از کدام رویکرد و متدولوژی صحبت میکنید!؟ کی مسلمانان به قرآن بعنوان یک مانیفست زندگی دنیوی و اخروی نگریسته اند!؟ تمام راههایی که به نام اسلام معرفی شده است در اصل به نحوی مسلمانان را از قرآن دور و گمراه کرده اند، نمونه اش انواع کتب تفاسیر و سیره و احادیث و راوایات! کی به خود قرآن پرداخته شده است؟
اگر ما به عمق یک سانتی متری قرآن نرسیده ایم به این خاطر است که تا بحال به آن عنایت نداشته ایم و نه اینکه تمام راهها برای درک قرآن مسدود و ابتر است.
اگر مرجع ما انسانها در جهان بینی، رفتار، تفکر و تعقل، روابط اجتماعی، مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، حقوقی، پزشکی و...رهنمودها و فرامین الهی در کتابش باشد، یقینا رسیدن به آن جامعه آرمانی قرآن میسر میشود، منتهی لازمه اش جهاد و ایمان است و لاغیر! همانطور که قرنهاست در جبهه ی باطل، از هیچ جهد و بذل جان و مالی برای رسیدن به اهدافشان دریغ نکرده اند.
آن دوست شما در صورت استعفا وارد میدان مبارزه شده است، اما جهاد او محدود به این عمل نیست، بلکه بایستی نسبت به بیداری و آگاهاندن سایرین نیز اقدام شود. اگر مبارزه ای از گوشه ای آغاز شد، نباید در نطفه خفه شده و ابتر بماند، تداوم و توسعه ی مبارزه وظیفه ی هر مسلمان مومنیست.
مومنین چاره ای غیر از این برای براندازی این نظام اهریمنی غول آسا ندارند. چندین نسل باید از خود بگذرند و با ایمان و استقامت در تمام حوزه ها برعلیه الگوها و سیستمهای شیطانی و طاغوتی مورد اشاره در قرآن بجنگند، وگرنه در همین جهنمی که هستیم میسوزیم و تباه میشویم.

سلام جناب حاجی زاده، خیلی سپاسگزارم. مخصوصا به خاطر این یادآوری مهمی که ای کاش همگی آویزه گوشمان کنیم:

"اگر مبارزه ای از گوشه ای آغاز شد، نباید در نطفه خفه شده و ابتر بماند، تداوم و توسعه ی مبارزه وظیفه ی هر مسلمان مومنیست. "

متشکرم.

شاهین جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:51 ب.ظ

سلام آقای علیرضا.

امروز به کامنت قبلی خویش نگاهی انداختم ، از ظاهر قضیه همان مطالبی برداشت میشود که شما نموده اید ، اما باطن آن متفاوت است.به گمانم تمامی این سوء تفاهم ها بدلیل نگارش نادرست من میباشد(البته دوست عزیز شما هم اندکی بدبین هستید ، امیدوارم باز هم سوء تفاهم نشود!)

دوست عزیز
من نگفتم جهاد و امر به معروف رو بریز دور ، بلعکس ، منظورم این بود که دوست عزیزمون یه تنه قادر به مبارزه با این نظام فاسد نیست اما با این حال باید در حد توان خودش مبارزه کنه اما توان دوستمون به تنهایی کجا و توان نظام فاسد حاکم کجا!
و عقیده دارم که باید برای مبارزه متحد بشیم و قدرت رو بدست بگیریم و افرادی از نسل ما مثل شما! باید در فرداها صاحب منسب شن تا به مرور زمان بتونیم ملتمون رو از خواب بیدار کنیم تا ایران مشرک ، ایران مسلم بشه.
دوست عزیز شمارو نمیدونم ولی من اول راهم.تا اونجا که میدونم استاد پورپیرار بود که من و آگاه کرد ، چه در رابطه با قرآن و چه تاریخ و ...
و منظورم از جمله (هرچند من و تو نباشیم.) این نیست که اگر من و تو نباشیم دیگران هستن ، به هیچ وجه! به شخصه معتقدم این دنیا کالایی بی ارزش (همونطور که قرآن هم گفته) و در راه مبارزه با این فساد باید از جون مایه گذاشت.

و در توضیح جملات پایانی از کامنت قبلیم که با این پاسخ شما روبرو شد : (دوم اینکه از نوشته های شما به نظر میاد که شما چیزی میدانید که هیچ کس نمیداند! لطفا زمان آن را هم به ما ابلاغ کنید که آماده باشیم!) باید بگم بیشتر یه جور تشویق بود تا به فکر آینده باشیم ، به فکر این باشیم که ممکن هیچ وقت تو زندگی خودمون بلادمون رو خالی از شرک نبینیم! اما باید در حدی تلاش کنیم و متحد بشیم که این روند ادامه داشته باشه هر چند صدتا کفن پوسونده باشیم.

دوست عزیز من نمیخوام به سرعت نتیجه گیری کنم بلکه از نظر من راه حل دوستمون که در غرب مشغول کار هست همونطور که گفتم معلومه لیکن برای براندازی کامل فساد باید یه فکر اساسی کرد و اول از همه اتحاد! راستی در رابطه با روزی حلال هم جای بحث زیاده.در کل دوستمون باید سعی کنه تا در مکان دلخواه خودش شاغل بشه(هر چند سخته) و نباید اسیر هوای نفس بشه.(امیدوارم باز هم سوء تفاهم نشه)

آقای علیرضا از اینا که بگذریم برداشت اول شما : اول اینکه به نظر میرسد شما تعریف کلمه "اسلام" را فراموش کرده اید که میخواهید آنهائیکه یکتاپرستند و نماز و غیره را رعایت میکنند، مسلمان کنید. اسلام یک برند نیست! که شما تعیین کنید پیروان "به حق" پیامبران پیشین همگی ریبرند بشوند! قرآن هم چنین دستوری را نفرموده. قرآن فرموده <<حتی آئیین ابراهیم یکتاپرست هم کافیست>> باعث ناراحتی من شد! من نگفتم که پیروان "به حق" پیامبران پیشین همگی ریبرند بشوند! بلکه گفتم خودشون با پای خودشون میانو مسلمون میشن چون اگه اسلام رو صحیح بشناسن(نه با علی و حسن و ... بلکه با قرآن) حتما به حقانیتش پی میبرن همونطور که زمان حضرت محمد هم یهودی و نصرانی هایی بودن که مسلمون شدن!
دوست عزیز تعداد اندکی از یهودیان و نصرانیان مؤمنی که اون زمان مسلمون شدن ریبرند نشدن که! بلکه ورژن آخر دین رو پذیرفتن!
به این دو آیه توجه کن :

وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲ النصر﴾

إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿۱۹ آل عمران﴾

اما الان وضع سختره قرآن رو که میخونی میگه اومدن حضرت محمد در کتب قبلی بشارت داده شده اما الآن تو کتب قبلی چنین چیزی نیست واسه همین مؤمنین یهودی و نصرانی و ... اون زمان مسلمون میشدن چون اسلام دین کاملتری بوده و هست اما الآن با هزاز دوز و کلک نمیذارن مؤمنین ادیان دیگه با اسلام صحیح آشنا بشن.

دوست عزیز بابت نارسایی کامنت قبل معذرت هر چند ممکنه همین کامنت هم نارسایی هایی داشته باشه.

خواهشمندم در صورت مخالفت ، با نگارشی محبت آمیزتر پاسخ فرمایید.

جناب شاهین با سلام؛ خوش آمدید.

نکات جالبی را اشاره فرمودید. تشکر. قصدی در رنجاندن کسی نداشتم به هر حال عذرخواهی میکنم اگر رنجیده شدید. به راستی در این دوره و زمانه که همه عالم و آدم و شیاطین بر ضد مومنان و قرآن کریم بسیج گشته اند، تجلی "انما المسلمون الاخوۀ" باید بیشتر باشد. زمانه حساسی است و البته حساسیت های افراد هم بالاتر رفته است. هیچ محوری را نمیتوان بغیر از "فقط قرآن کریم" برای اتحاد متصور شد. به اکثریت مطالبتان موافقم. باز هم متشکر.

شاهین جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:57 ب.ظ

با سلام دوباره

آقای علیرضا گفته اید :
با سلام، خوشحالم که اینگونه عکس العملی را می بینم. حالا به نظر شما من به دنبال چه هستم؟ آیا گزینه سومی هم میتواند وجود داشته باشد که من به دنبال آن باشم؟ مثلا اینکه میخواهم ثابت کنم رویکرد و متدولوژی که در شناخت آیات قرآن کریم داشته ایم ما را به 1 سانتی متری این اقیانوس بیکران هم نرسانده است؟ چه رسد به اینکه هر روز بادی در زیرگلو می اندازیم و ادعای مسلمان بودن هم میکنیم...(خودم را میگویم البته) .در حالیکه از صبح تا شب بغیر از فساد کاری نمیکنیم. فساد در زمین، فساد در دین و فساد در عقل و هر مدلی که فکر میکنید... ولی باز هم اصرار داریم که مسلمانیم!

من هم در کامنت اول خود(البته بدون نام میباشد) گفتم : با توجه به صحبت های موومان و کمی دقت! جواب سؤال شما واضحه.
مگر اینکه منتظر جوابی هستید که در ذهن می پرورانید!

دوست عزیز شما پاسخی برای سئوال اصلی خود خواستید و تلاش ما هم در این راستا بود کاش منظور خود را از ایجاد این وبلاگ زودتر میگفتید تا زودتر معلوم میشد که چه در ذهن خود میپرورانید!

با تشکر

آقای شاهین منتظر سناریوی بعدی باشید!

اترش جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:05 ب.ظ http://bazkhani.com

سلام

آقای علیرضا نوشته‌اید که:
«رویکرد و متدولوژی که در شناخت آیات قرآن کریم داشته ایم ما را به 1 سانتی متری این اقیانوس بیکران هم نرسانده است» و «در حالیکه از صبح تا شب بغیر از فساد کاری نمیکنیم. فساد در زمین، فساد در دین و فساد در عقل و هر مدلی که فکر میکنید... ولی باز هم اصرار داریم که مسلمانیم!»

بیایید حساب‌ها را از هم جدا کنیم و فعلا کاری به کل جهان و حتی مردمان کشور خودمان نداشته باشیم و تصویر کلی را کنار بگذاریم. یعنی واقعا خود شما از صبح تا شب بغیر از فساد کاری نمی‌کنید؟
اگر اینطور است پس به جای طرح سناریوهای بغرنج و یکی پنداشتن همه با خودتان بنشیند کمی خود را اصلاح کنید. باور کنید برای اینکار به هیچ متدولوژی و رویکردی نیز نیاز نیست. اما اگر خودتان چنین نیستید پس از تصویر کردن دنیایی پر از سیاهی و تباهی دست بردارید که نه تنها کمکی نمی‌کند بلکه، باعث یاس و ناامیدی هم می‌شود.

طرح سناریوهای سیاه و بغرنج که کاری ندارد. می‌خواهید برایتان صدها سناریو بنویسم؟

بیایید اصلا فرض کنیم هینطور است که شما می‌گویید و همه منحرف و دنیا سیاه سیاه، حالا می‌خواهید بر روی بیان همین مطلب درجا بزنید و اگر هم کسی راهکاری ارائه کرد با او سرشاخ شوید یا اینکه قصد دارید لوازم قواصی در آن دریای بیکران را مهیا کنید و برای بن بستی که خود فرض کرده‌اید نیز راه برون رفتی ایجاد کنید؟

در چه مسیری می‌خواهید قدم بگذارید: - اصلاح کل به جزء و از بالا به پایین. یعنی خود «قدرت» را به دست بگیریم یا مهره‌های قدرت را با روش تهدید و ترور از دور خارج کنیم بعد دیدگاهمان را به بقیه مردم تحمیل کنیم. - اصلاح از جزء به کل و از پایین به بالا. یعنی از خودمان شروع کنیم و بعد هرکس تا هر اندازه که برایش میسر بود دیگران و شرایط را بهبود ببخشد. یا اینکه - همچنان به زمین بچسبید و چنین عبارات تلخ و دلسردکننده ای را تکرار کنید که: «از بنیان، قرآن آموزیمان هم کفر نعمت بوده است.» تا دست کسانی را هم که قدم در این راه گذاشته یا می‌خواهند بگذارند، بگیرید و به زمین گرم بدوزید.

آقای اترش، شما مجله موفقیت زیاد میخوانید!؟ هدف این وبلاگ ایجاد راه کار است که عملی باشد، از بیان حقایق هر چه قدر تلخ واهمه ای ندارم. متشکرم.

elyar45 دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ب.ظ

با سلام
کیفیت با کمیت در همین جا فرق می کند اگر یک نفر یک کار خوب انجام دهد (استعفا) مهم نیست که چه اثری بر کل جریان می گذارد او کلوخ خود را در آب می اندازد ما مسول تغییر کل جهان نیستیم و محمد هم مامور نبود بر گمراهی کفار خون دل بخورد که منع می شد حال شما چرا می خواهید کل فساد را ریشه کن کنید شما ستاره دریایی خود را به آب بیاندازید شاید میلیونها ستاره دریایی تلف شود ولی آن ستاره ای که شما به آب انداخته اید نجاتش داده اید

سلام علیکم

تشکر از کامنتتان.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد