قرآن کریم و کتب من قبل: تنها انوار هدایت

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ - بقره 4 (تحلیل و بررسی تورات انجیل و قرآن)

قرآن کریم و کتب من قبل: تنها انوار هدایت

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ - بقره 4 (تحلیل و بررسی تورات انجیل و قرآن)

قرآن و کتب من قبل: مصلوب شدن و رستاخیز عیسی مسیح (قسمت دوم)

بشم یهوه الله ال رحمن ال رحیم


توجه: پادکستی مبسوط نیز درباره تطابق آیات انجیل و قرآن پیرامون مصلوب شدن و رستاخیز مسیح عیسی بن مریم تهیه و تدوین شده که می توانید از این لینک به آن گوش فرا دهید. 


مقدمه: در یادداشت قبل مشخص شد که چگونه 39 کتاب مقدس پیامبران بنی اسرائیل (عهد عتیق) که قرنها قبل از انجیل پی در پی نازل شده اند، مصلوب شدن و رستاخیز مسیح از قبر را قرنها قبل از آن واقعه پیشگویی، تصدیق و نبوت کرده اند (لینک قسمت اول). در این یادداشت حسب الوعده به بررسی ادعاهای مذهبیون پیرامون آیات قرآنی مربوطه خواهم پرداخت تا تصدیق آن واقعه از دیدگاه آیات قرآن کریم نیز بر همگان آشکار شود، ان شاءالله!


ادعای مذهبیون: قرآن در آیه 157 سوره نساء اشاره کرده که مسیح نه کشته شده و نه به صلیب کشیده شده بلکه این امر مشتبه شده است. پس قطعا آنچکه پیرامون به صلیب کشیده شدن و کشته شدن و رستاخیز مسیح در انجیل نوشته شده، جعل و دستکاری مسیحیت است و انجیل بهمین دلیل غیرقابل استناد می باشد!


پاسخ به ادعا: برای فهم صحیح آیه 157 سوره نساء حداقل از آیه 155 بررسی تان را آغاز کنید:


آیه 155 سوره نساء مسلم می کند که قرآن در حال مرور اعمال و گفته های "کفار بنی اسرائیل" می باشد. نقض میثاق، کفر به آیات الهی، به قتل رساندن انبیاء الهی، اقوال و اظهاراتی که آنان شیوع می دادند، زیر ذره بین این آیه است. پس فراموش نکنید که سوژه تفحص آیات 155 به بعد سوره نساء، اعمال و ادعاهای "کفار بنی اسرائیل" است. حال به آیه بعدی می پردازیم.


آیه 156 سوره نساء ذره بین را به سمت "قولی" که کفار بنی اسرائیل به بهتان به مریم صدیقه (مائده 75) نسبت داده بودند می چرخاند. این آیه مشخص میکند که کفار بنی اسرائیل از طریق نشر اکاذیب (قولهم) مریم را به بهتان، منتسب به بدکاره بودن میکردند تا بدین روش تولد معجزه آسای عیسی را که آیتی الهی برای جهانیان است انکار کرده باشند. البته قرآن کریم قبلا در آیات 27 الی 29 سوره مریم، آن شک و انکار نسبت به مریم صدیقه را گوشزد نموده بود. لیکن در ذیل روشن میکنم که آیه 156 سوره نساء پهنه وسیع تری از اقوال کذب کفار بنی اسرائیل را مد نظر قرار داده است:


قرآن 6 قرن اکاذیب منقول و مکتوب را باطل میکند: فترت و فاصله ششصد سالۀ انجیل تا قرآن، مملو از توطئه های مشرکین و یهود علیه مسیح و مریم صدیقه می باشد که در راس آن نگارش کتاب شیطانی تلمود (کتاب احادیث و فتاوی یهود) قرار دارد. متاسفانه مذهبیون ما نه تنها از ابعاد استراتژیک اکاذیب تلمود و نقش آن در بقای یهودیت اطلاعی ندارند، بلکه از هر فرصتی برای "مهندسی تقابل" بین قرآن و کتب پیشین وحی استفاده میکنند تا با فرافکنی مرزهای تلمود شیطانی را از افشاگریهای قرآنی ایمن بدارند! بهترین نمونۀ این مخاصمات، چرخاندن سوژه خطاب آیه 79 سوره بقره علیه تورات و انجیل (و نه علیه تلمود!) می باشد که بررسی آن آیه را به خواننده محترم واگذار می کنم. لیکن لازم است که برای واضح شدن عملکرد دفاعی آیه 156 سوره نساء، به ذکر چند نمونه از اقاویل و بهتانهایی که کفار بنی اسرائیل در تلمود نگارش کرده اند بسنده کنم. ان شاءالله عیان شود که چگونه آیه 156 سوره نساء، پهنه ای ششصد ساله از اکاذیب منقول و مکتوب علیه مریم صدیقه و مسیح را یکجا به ابطال کشانیده است:


بهتان های تلمود یهود علیه مریم صدیقه و مسیح عیسی بن مریم

  1. عیسی پسر یک سرباز رومی بنام پاندیرا  است! (تلمود، سنهدرین 67 a و ابهوده زرع دوم)
  2. عیسی را حرام زاده و فرزند .... دانسته است !! (تلمود، کالاه 1b -18b )
  3. عیسی باعث تشویش اذهان عمومی! و گمراهی قوم بنی اسرائیل شد! (تلمود سنهدرین 107b)

بنابراین عبارت "و قولهم" در آیه 156 سوره نساء، با عملکردی ظریف و دفاعی شیرازۀ آن اقوال و شایعات و مکتوبات رایج بین یهود علیه مریم صدیقه و مسیح را یکجا منهدم می گرداند. با این توضیح، به بررسی آیۀ 157 از سوره نساء می پردازیم.


آیه 157 سوره نساء اینطور آغاز میگردد: "و قولهم" یعنی و "گفته کفار بنی اسرائیل". باز هم دقت کنید که این آیه با چه عبارتی آغاز میشود: "و قولهم"! بلافاصله عیان میشود که این آیه بار دیگر بنا دارد که شایعات و حرفهایی را که کفار بنی اسرائیل به دروغ علیه مسیح شیوع میدادند، برملا نماید. لیکن عجیب است که مذهبیون ما بر این باورند که این آیه نه به قصد ابطال شایعات و اقوال کذب یهود، بلکه به جهت انکار وحی الله در انجیل نازل شده است!! پس اجازه دهید که آیه 157 سوره نساء را دقیق مورد بررسی قرار دهیم تا شیشه توهمات کج اندیشان شکسته شود:


و گفته کفار بنی اسرائیل که: «ما مسیح، عیسى بن مریم، پیامبر الله را کشتیم»


بخش فوق که بخش آغازین آیه 157 سوره نساء است، تایید و تصدیق 100% آیات انجیل می باشد! آیات انجیل هم شهادت داده اند که کفار بنی اسرائیل به دروغ مدعی کشتن مسیح عیسی بن مریم رسول الله بوده اند که در ذیل اقامه شده اند:


... ناگاه بعضی ازکشیکچیان به شهر شده، روسای کهنه را از همه این وقایع مطلع ساختند. ایشان با مشایخ جمع شده، شورا نمودند و نقره بسیار به سپاهیان داده، به کشیکچیان گفتند:  بگویید که شبانگاه شاگردانش آمده، وقتی که ما در خواب بودیم او را (از قبر) دزدیدند. وهرگاه این سخن گوش زد والی شود، بگویید همانا ما او رابرگردانیم و شما را مطمئن سازیم. کشیکچیان پول را گرفته، چنانکه تعلیم یافتند کردند و این سخن تا امروز در میان یهود منتشر است.  انجیل صحیفه متی آیات 11 تا 15 باب 28

 

آیات فوق از انجیل شهادت میدهند که کفار بنی اسرائیل جهت کتمان و مخفی نمودن معجزه برخواستن از قبر مسیح، به پاسبانان قبر، رشوه و پول دادند تا مساله رستاخیز را انکار نمایند و به دروغ به مردم وانمود کنند که جسد عیسی در قبر است و مطمئن باشید که او را کشته ایم! سپس آیات انجیل متذکر میشود که این دروغ کفار بنی اسرائیل که "مطمئن باشید او در قبر است و ما عیسی را کشتیم" تا امروز در میان یهود رواج دارد.


الله اکبر! قرآن کریم هم عینا ذیل همین ادعای کذب کفار بنی اسرائیل خط کشیده و آغاز آیه 157 سوره نساء دقیقا به تحلیل همان گفتۀ کفار بنی اسرائیل که «ما مسیح، عیسى بن مریم، پیامبر الله را کشتیم» پرداخته است. حال علاوه بر شهادت فوق انجیل، نگاه کنید که یهود چگونه در تلمود شیطانی بر تکرار آن گفته دروغین که "مطمئن باشید عیسی را کشتیم" سماجت میکند، تا شاید با نشر و پخش این دروغ که او را کشتیم، بتواند معجزه رستاخیز پس از سه روز و بالطبع "مسیح بودن" عیسی را انکار نماید:


تلمود یهود و ادعای کشتن مسیح عیسی بن مریم

  1. عیسی بسان حیوان مرد و او را در زباله ها دفن کردند! (تلمود، زوهر سوم 282)
  2. عیسی در شب عید پسخ دار زده شد! (تلمود، سنهدرین 43 a)

بنابراین مشخص شد که آیات انجیل و قرآن در تطابقی بی بدیل، مصدق یکدیگرند و هر دو این دروغ کفار بنی اسرائیل که "مطمئن باشید مسیح را کشته ایم" را، افشا و باطل نموده اند. حال به بررسی ادامه آیه 157 سوره نساء می پردازیم:


و حال آنکه کفار بنی اسرائیل او را نکشتند و آنان مصلوبش نکردند،


اگر انجیل را یکبار سرسری هم روخوانی کرده باشید حتما میدانید که مسیح به دست رومیان تسلیم شد و اصلا زجرکشی با صلیب، شیوه اعدام رومیان بوده است. یهودیان، با استناد به تورات فرد خطا کار را "سنگسار" میکردند نه اینکه او را به صلیب بکشانند! لیکن چون آنان هرگز از عیسی خطایی را که طبق تورات مستوجب سنگسار باشد نیافتند، از اقدام مستقیم علیه عیسی طفره رفتند و در عوض با توطئه و تحت فشار قرار دادن پیلاطیس، والی رومی، عیسی را همانطور که قبلا پیشگویی و نبوت کرده بود بدست رومیان تسلیم کردند تا پیلاطیس کار را انجام دهد و این در انجیل (و کتب قبل از آن!) مکتوب است:


پس پیلاطس به نزد یهودیان بیرون آمده، گفت:  چه دعوی بر این شخص دارید؟ در جواب او گفتند:  اگر او بدکار نمی بود، به تو تسلیم نمی کردیم.  پیلاطس بدیشان گفت:  شما او را بگیرید و موافق شریعت خود بر او حکم نمایید. یهودیان به وی گفتند:  بر ما جایز نیست که کسی را بکشیم  تا قول عیسی تمام گردد که گفته بود، اشاره به آن قسم موت که باید بمیرد.  انجیل صحیفه یوحنا آیات 29 تا 32 باب 18

 

آیات فوق از انجیل بسان آیه 157 سوره نساء شهادت می دهد که مصلوب کنندگان مسیح، کفار بنی اسرائیل نبوده اند، بلکه همانطور که قرنها قبل از انجیل، الله در زبور داوید و دیگر کتب انبیاء بنی اسرائیل مکتوب فرموده (رجوع به یادداشت اول)، فاعلان آن واقعه امتها می باشند. دقت کنید که تغییر فاعلیت آن واقعه از امتها (رومیان) به یهود، عملا عیسی را از دایره خطاب نبوتهای کتب انبیاء بنی اسرائیل و بالنتیجه از "مسیح بودن" خارج میگرداند! بهمین دلیل است که یهود با مانور و ایجاد شائبه در عناصر روایتی واقعه، قصد دارد که خط روایت وحی انجیل از آن واقعه را انکار نماید. چرا که انکار انجیل محوری فوق استراتژیک برای بقای یهودیت است که با دروغ "مطمئن باشید که او مرده و هرگز رستاخیزی اتفاق نیفتاده"، گره خورده است. حال باید پرسید که به چه دلیل مذهبیون ما نیز در انکار کلام وحی انجیلی که امروز پیش روی ماست، شاگردی یهود را میکنند؟؟


بنابراین آیه 157 سوره نساء به دفاع و تصدیق انجیل و کتب انبیاء بنی اسرائیل می شتابد تا صریحا مشخص کند که مسیح نه به دست "کفار بنی اسرائیل" بلکه همانطور که در انجیل و همچنین قرنها قبل از آن در کتب دیگر الله نبوت و پیشگویی گشته، به دست امتها (رومیان) تسلیم و مصلوب شده است و آن روایت یهود که "ما او را کشتیم" کذب محض است. حال به ادامه بررسی آیه 157 سوره نساء بپردازیم:


و لکن شبه لهم :   لیکن امر بر آنان مشتبه شد ؟!


متاسفانه مترجم ما، واژه مجهول "شبه" را با مشتقی از همان ریشه یعنی واژه "مشتبه" برگردان کرده است. این کار طفره رفتن از ترجمه نام دارد، نه برگردان متن! در حالیکه قرار بود که مترجم با استناد به نص صریح لسان وحی برگردان واژگان را به انجام رساند:


ترجمۀ و لکن شبه لهم : "شب" یا שב، ریشه ایست که حداقل 319 بار در آیات تورات و تنخ به عمل "بازگشتن" دلالت نموده است. مثلا قرآن فرموده که کتابی متشابه است (زمر 23) به این معنی که قرآن کتابی است که آیاتش به خود قرآن و آیات کتب من قبل آن بازگشت و ارجاع دارند. یا وقتی قرآن میوه ای را "متشابه" (انعام 141) میخواند بدین معنی است که آن میوه شما را به میوه ای دیگر ارجاع و باز می گرداند. بدین ترتیب ترجمۀ این بخش از آیه 157 سوره نساء از قرار ذیل می باشد:

و لیکن او بسوی کفار بنی اسرائیل بازگردانده شد


انجیل مقدس نیز بارها شهادت داده است که مسیح به اذن الله پس از سه روز از میان مردگان بازگردانده خواهد شد، لیکن حتی حواریون عیسی نیز نسبت به رستاخیز او در شک و تردید بسر می بردند تا اینکه با چشمانشان عیسی را پس از رستاخیز از قبر دیدند و با دستانشان او را لمس نمودند. پس به آیات ذیل از انجیل که تایید کلام قرآن مبنی بر بازگردانده شدن مسیح پس از سه روز می باشد دقت فرمایید:


..(فرشتگان) به ایشان گفتند: چرا زنده را از میان مردگان می‌طلبید؟ در اینجا نیست، بلکه برخاسته است. به یاد آورید که چگونه وقتی که در جلیل بود شما را خبر داده، گفت ضروری است که پسر انسان به ‌دست مردم گناهکار تسلیم شده مصلوب گردد و روز سوم برخیزد. پس سخنان او را به‌خاطرآوردند.  انجیل صحیفه لوقا آیات 5 الی 8 باب 24

 

بدین ترتیب قرآن کریم با عبارت "و لکن شبه لهم"، بازگردانده شدن یعنی رستاخیز عیسی مسیح از قبر پس از گذشت سه روز از مصلوب شدن بدست رومیان را دقیقا تصدیق میکند. بازگشت و رستاخیزی که به حق یکی از بزرگترین معجزات الله در تاریخ بشریت برای یک قوم می باشد، لیکن یهود و مذهبیون ما منکر این معجزه بزرگ هستند! چرا؟؟ .. حال به ادامه بررسی آیه 157 سوره نساء می پردازیم:

 

و کسانى که در باره آن اختلاف کردند، قطعاً در مورد آن دچار شکّ شده‌اند و هیچ علمى بدان ندارند، جز آنکه از گمان پیروى مى‌کنند، و یقیناً کفار بنی اسرائیل او را نکشتند.


مجددا آیه 157 سوره نساء تاکید می نماید که یقینا این ادعای کفار بنی اسرائیل که مطمئن باشید عیسی را کشته ایم، کذبی محض است که با پرداخت رشوه به کشیکچیان و به جهت انکار رستاخیز مسیح از قبر سرهم شده است. حال مشاهده کنید که چطور قرآن دریچه دروغپردازی های یهود را با تصدیق آیات انجیل در آیه بعد یعنی آیه 158 سوره نساء، بتن ریزی می نماید:


بلکه الله او را به سوى خود بالا برد، و الله توانا و حکیم است


آیه 158 سوره نساء تصدیق آن آیاتی از انجیل است که از رفعت مسیح از روی صلیب بعنوان "روزهای صعود" یا آنچکه قرآن کریم "رفعه الله الیه" نام برده، ذکر به میان آورده است. این آیه شرح آن واقعه ایست که مسیح مصلوب شده بدست رومیان، بسوی الله رب العالمین، بالا برده میشود که در کلام انجیل به صورت ذیل مکتوب می باشد:


و چون روزهای صعود او نزدیک می‌شد روی خود را به عزم ثابت به سوی اورشلیم نهاد. انجیل صحیفه لوقا باب 9 آیه 51


بنابراین روزهای صعود انجیل همان رفعت مسیح بسوی الله در قرآن کریم می باشد. البته انجیل مقدس آیات شاهد متعددی در زمینه صعود مسیح از روی صلیب بسوی الله دارد که از آنجمله آیه ایست که طی آن مسیح، در کلامی که به یکی از دزدانی که در طرف دیگر او به صلیب کشیده شده، صریحا به بالارفتن قریب الوقوع خود بسوی الله اشاره می نماید:

 

عیسی به وی گفت : هرآینه به تو می‌گویم امروز با من در فردوس خواهی بود (انجیل صحیفه لوقا باب 23 آیه 43)

 

نتیجه یادداشت: قرآن و انجیل تماما مصدق یکدیگرند! هر دو کتاب مقدس، قول کذب کفار بنی اسرائیل که "مطمئن باشید عیسی کشته شده" را افشا و باطل می نمایند. انجیل میفرماید که یهود این دروغ را بزور رشوه سرهم کرد تا معجزه رستاخیز مسیح را انکار نماید و این دروغشان تا به امروز در میان یهود رواج دارد. قرآن نیز در تصدیق انجیل میفرماید که یقینا کفار بنی اسرائیل، عیسی را نکشتند. قرآن بازگردانده شدن و رستاخیز مسیح پس از سه روز را با عبارت "شبه لهم" تشریح میکند. قرآن همچنین صعود عیسی مسیح از روی صلیب بسوی الله را به مانند انجیل تصدیق نموده و از آن بعنوان رفعت مسیح بسوی الله نام می برد. بنابراین قرآن و انجیل تماما مصدق یکدیگرند و کج فهمان و کج اندیشان تا چشمانشان را از غبار تردید نسبت به اصالت و محفوظ ماندن کتب مقدس پاک ننمایند، کمافی السابق نوکری یهود را خواهند کرد و در مکتب شیطانی انکار کتب وحی قبل، محشور باقی می مانند.

 

بدین ترتیب با ضمیمه نمودن گفتگوی صوتی مبسوطی پیرامون اصالت قرآن و کتب من قبل (لینک) این یادداشت را به پایان می برم. باشد که در معنای آن آیه قرآنی که فرموده "مصدقا لما بین یدیه من التورات و الانجیل" (مائده 46) تامل و تفکر نماییم. ان شاءالله.

 

الحمدلله رب العالمین.


والسلام علی من اتبع الهدی.


نظرات 6 + ارسال نظر
امیر صفار یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:30 ب.ظ

سلام به علیرضای عزیز
ضمن عرض تبریک به دلیل این ریزبینی و نکته سنجی شما از آیات وحی الهی، نکاتی از این یادداشت کمی برایم گنگ بود اگر ممکن است توضیح دهید:
1.آیا عیسی بن مریم در زمان مصلوب شدن و از روی صلیب بسوی الله بالا رفته است؟ یا پس از 3روز رستاخیز شکل گرفته است؟ و آیا این عروج به لحاظ فیزیکی نیز اتفاق افتاده است؟
2.حقیقتا من هنوز توفیق مطالعه کامل انجیل را پیدا نکردم، اما آیاتی که در این یادداشت به آنها اشاره کردید به وضوح شرح واقعه مذکور و دسیسه های یهود پیرامون آن را از زبان خود عیسی بن مریم بازگو کرده و اتفاقات آینده را با صراحت بیان کرده است. پس چگونه مردم آن دوره و حتی مردم عصر حاضر هنوز هم درباره این واقعه اختلاف نظر دارند؟ و چگونه تلمود هنوز هم در میان عده ای معتبر است؟
3.در انجیل صحیفه متی آیات 11 تا 15 باب 28- منظور از "...و این سخن تا امروز در میان یهود منتشر است" دقیقا تا کدام زمان و دوره(روز) میباشد؟

و علیکم السلام و تشکر از نظرات تان:

1- شخصا بر اساس انجیل صحیفه لوقا باب 23 آیه 43 معتقدم که عبارت "امروز با من در فردوس خواهی بود" تایید آیه 169 سوره آل عمران می باشد که فرموده "کسانی را که در راه الله کشته شده اند مرده مپندار، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می گیرند". یعنی مسیح پس از موت بر روی صلیب به "نزد الله" برده می شود که این در کلامش نیز منعکس است. اینجانب بر واژه موت اصرار دارم چرا که قرآن فرموده که "کل نفس ذائقه الموت"، پس عیسی بن مریم نیز از این قاعده مستثنا نمی باشد و اولین صعود او با موت او آغاز میگردد. لیکن مساله مهم آن است که او بار دیگر به دنیا بازگردانده می شود! تا آیتی برای بنی اسرائیل و حواریون و بلکه همه جهان باشد. پس شماره کنید: بازگشت اول. ....

حالا یک آیه ای هست که در یادداشت نیاورده ام، و آن آیه 51 باب 24 انجیل لوقا است که صعود "دوم" مسیح، یعنی صعود پس از رستاخیز و زنده شدن را تشریح میکند. در این آیه مسیح در حالیکه زنده است، برای آخرین بار، به آسمان برده میشود. توجه کنید که اینجا موتی در کار نیست! و قرآن هم از آن واقعه با عبارت "توفی" نام می برد، نه موت. اول به آیه انجیل توجه کنید:

پس ایشان را بیرون از شهر تا بیت عنیا برد و دستهای خود را بلند کرده، ایشان را برکت داد. 51 و چنین شد که در حین برکت دادن ایشان، ازایشان جدا گشته، به سوی آسمان بالا برده شد. 52 پس او را پرستش کرده، با خوشی عظیم به سوی اورشلیم برگشتند. 53 و پیوسته درهیکل مانده، یهوه را حمد و سپاس می‌گفتند. آمین. (باب 24 انجیل صحیفه لوقا)

حالا قرآن هم اشاره میکند:

فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنتَ أَنتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنتَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿المائدة: ١١٧﴾
پس چون مرا برگرفتى، تو خود مراقب آنان بودى، و تو بر همه چیز شاهدى (مترجم بهرام پور)

دو نکته مشخص میشود:
1- در آیات فوق می بینیم که عیسی مسیح دقیقا مثل الیاس نبی در حالیکه زنده است به آسمان بالا برده می شود و پیکر او روی زمین باقی نمی ماند (کتاب دوم پادشاهان باب دوم آیه 11). قرآن کریم نیز در مورد این ترفیع الیاس یک تک آیه دارد: وَرَفَعْنَاهُ مَکَانًا عَلِیًّا ﴿مریم: ٥٧﴾ .. که از واژه "رفع" برای بالا بردن الیاس استفاده نموده است که با عهد عتیق دقیقا مطابق است.

2- قرآن هم با ظرافت واژه "توفی" را برای بالا رفتن نهایی مسیح استفاده نموده است، که با صعود دوم مسیح در بیت عنیا دقیقا مطابقت دارد. وفی از به اتمام رسیدن چیزی می آید و این همان اتمام ماموریت مسیح روی زمین است.

حالا سوال شما احتمالا این است: منظور از "بل رفعه الله الیه" در سوره نساء آیه 158 کدام صعود است؟ صعود اول از روی صلیب؟ یا صعود دوم در حالیکه مانند الیاس در آسمان بالا برده شد؟

جواب این سوال بنظرم تغییری در اصل ماجرای مصلوب شدن ندارد. بنظرم می تواند هر دو باشد، می تواند آخری باشد یا اولی. اولی صعود مسیح به فردوس است در حالیکه پیکر او روی زمین باقی مانده است. دومی صعودی است که دیگر هیچ اثری از او روی زمین نمی ماند. پس در کل 2 صعود داشته است و 1 بازگشت. نکته مهم اینجاست که بازگشت دوم او در قیامت اتفاق می افتد!

پس اصل به صلیب کشیده شدن عیسی و رستاخیز او در قرآن دقیقا منعکس شده است. قرآن به ظرافت واژه وفی را از موت جدا کرده و نسبت به مسیح عیسی بن مریم از واژه وفی (به اتمام رساندن ماموریت) استفاده نموده است که با اتفاق صعود دوم (صعود پایانی) مسیح در انجیل هماهنگ است.

بار دیگر می بینیم که جداکردن "کتب من قبل" از قرآن چقدر می تواند فهم ریزه کاریها و مسائل را تحت الشعاع خود قرار دهد و چقدر خواندن عهد عتیق و انجیل برداشتهای ما را "تصحیح" میکند.

2- بله دقیقا خود انجیل شرح دسیسه های کفار بنی اسرائیل علیه مسیح عیسی بن مریم را در خود مفصل ضبط نموده است. علت معتبر بودن تلمود بین یهود دقیقا همان بهانه همیشگی تواتر است! یعنی مثل اعتبار احادیث و روایات بین شیعه و سنی که بهانه شان تواتر است!! در حالیکه قرار بود فقط از "بما انزل الله" تبعیت نمایند، نه از تواتر قول بشر.

3- "تا امروز" ...دقیقا تا همین امروز ما و دیگران ...تا وقتی شیطان ولی انسان است... مگر امروز هم شیعه و هم سنی معجزه رستاخیز را انکار نمی کنند؟

با تشکر.
والسلام.

امیر صفار سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:27 ق.ظ

با سلام مجدد

آیا در قرآن از بابت بازگشت دوم عیسی و زمان آن آیه ای نازل شده است؟

سلام علیکم.

و هیچ کس از اهل کتاب نیست مگر آن که پیش از مرگش حتما به او [عیسى‌] ایمان مى‌آورد و روز قیامت [نیز] بر آنان گواه خواهد بود (سوره نساء آیه 159)

و درآن روزهای بعد از آن مصیبت، خورشید تاریک گردد و ماه نور خود را بازگیرد، 25 و ستارگان ازآسمان فرو ریزند و قوای افلاک متزلزل خواهدگشت. 26 آنگاه پسر انسان را بینند که با قوت وجلال عظیم بر ابرها می‌آید. (انجیل صحیفه مرقس باب 13 آیات 24 تا 26)

مطابق آیات انجیل و قرآن بازگشت دوم مسیح یا بقول قرآن شهادت او در روز واقعه محقق میگردد که در آیه 159 سوره نساء داریم که او بر "همه" اهل کتب شهید می ایستد.

عبد الله یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:23 ب.ظ

سلام

نمی دانم چرا از نظر شما خدا در قرآن تنها در آیه 157 نساء طبق "تورات" از واژه «شبه» به معنی «بازگشت» و «رستخیز» استفاده نموده ؟! در حالیکه در آیات بیشماری از واژه هایی چون «رجع» و «حشر» استفاده نموده .

باز نمی دانم چرا می خواهید قرآن را با تورات واژه یابی کنید ؟ در حالیکه قرآن مبین و روشن است و برفرض اینکه تورات تحریف نشده باشد عقلا از قرآن باید برای معنی یابی تورات استفاده نمود ، چون قرآن متنی جدیدتر است و کمتر از تورات چند هزارساله متروک و مهجور بوده.

با سلام.

تمامی آیاتی از قرآن که مشتقات کلمه "شب" در آنها ظاهر گردیده با معنای مشتقات متعدد "شب" در لسان وحی کتب من قبل انطباق قطعی دارد. از آن جمله مشتقاتی چون: - متشابه - تشابه - شبه می باشند. بد نیست که خودتان به جستجو در لسان تورات و معنای مشتقات "شب" در آن بپردازید و به تحقیق بنده اکتفا نکنید. در ضمن آگاه باشید که در لسان وحی کلمات متفاوتی به عملکردهایی یکسان دلالت دارند، لیکن اینکه چرا آن آیه از رجع یا حشر استفاده نکرده، از حوزه اختیارات من و شما خارج است.

کلام الله را با کلام الله فهم میکنند. بهمین خاطر است که زنجیره وحی بعنوان لسان قدسی که عنصر باطل در آن رسوخ نمی یابد، باید در سایه دستگاه مختصات معنایی آن، معنا شود.. نه اینکه معناهای دست نوشته قوامیس خودمان را بخواهیم به کلام الله غالب کنیم! مخصوصا اینکه این قوامیس و دست نوشته ها پر از تحریفات و تغییرات در معنای لغت بوده اند، لیکن اصل کلام وحی تغییر ناپذیر پیش روی ماست.

به نظر شما اگر تورات مهجور و متروک بوده است، پس به چه دلیل قرآن به اهل کتاب فرموده که "تورات و انجیل و ما انزل الیکم من ربکم" را اقامه کنید؟ ... آیا قرآن حکم به اقامه مهجورات و متروکات و ضایعات داده است؟..قطعا خیر. لیکن این اصل ایمانی هر مسلم است که عنصر باطل بهیچ وجه در کلام الله راه نمی یابد، چه قرآن باشد، چه تورات، چه دیگر کتب الله.

با تشکر از نظراتتان.

عبد الله چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:29 ب.ظ

سلام

ولی خودتان بهتر می دانید که بر خلاف ادعا و نوشته شما در اناجیل عیسی مسیح بر مریم مجدلیه و حواریون ژس از مرگ ظاهر شده و رجوع کرده و نه کفار بنی اسرائیل که این موضوع تمام استدلالات شما را خدشه دار می کند.

با ما باش‌. چونکه‌ شب‌ نزدیک‌ است‌ و روز به‌ آخر رسیده‌. پس‌ داخل‌ گشته‌، با ایشان‌ توقف‌ نمود. و چون‌ با ایشان‌ نشسته‌ بود، نان‌ را گرفته‌، برکت‌ داد و پاره‌ کرده‌، به‌ ایشان‌ داد. که‌ ناگاه‌ چشمانشان‌ باز شده‌، او را شناختند. و در ساعت‌ از ایشان‌ غایب‌ شد. (آیات 29 تا 31 باب 24 صحیفه لوقا)

آقای عبدالله سلام. آیا تصور شما از بازگشت مسیح، چیزی شبیه جشن بازگشت تیم ملی فوتبال ایران است، یا آیات فوق؟؟ کدام؟

جلائی پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 01:30 ب.ظ

ذکر چند نکته:
شما در ترجمه آیات و تطبیق آیات بدون در نظر گرفتن شان نزول مغالطه کردید...
1- شبّه لفظ عربی ست و هیچ ارتباطی به« شب » که غیر عربی ست ندارد «شبّه» وقتی با حرف «علی» می آید به معنای مبهم و مشکوک می باشد.
2- قرآن خبر از تحریف انجیل میدهد و عقاید موجود در انجیل مثل تثلیث و الله بودن مسیح
... را انکار میکند و هم در سوره مائده آیه 14 بیان می کند که بخشی از انجیل واقعی، به وسیله مسیحیان به فراموشی سپرده شده است
3-حقیقت آن است که انجیل نازل بر حضرت عیسی (ع) به دست رومیان از بین رفت و مدت مدیدی مسیحیان بدون کتاب آسمانی به سر بردند تا بعدها حواریون و بعضی از مسیحیان به جمعآوری شنیدهها و نقلهای سینه به سینه پرداخته و مقدار زیادی از انجیل فراهم آمد که به اعتراف خود مسیحیان هیچ یک از این روایات مختلف صورت اصلی انجیل نازل شده بر حضرت عیسی (ع) را به طور کامل ترسیم نمیکنند بعضی از این انجیلها از سوی رهبران مسیحی تحریم شد و از دسترس عموم مردم کنار ماند و پنهان گردید مانند انجیل برنابا، اندریو، برتلما، جمیس و... و تنها چهار انجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا به عنوان اناجیل (و نه انجیل) معتبر و مجاز معرفی شدند. و فاصله این اناجیل با انجیل اصلی امر روشنی است و در این زمینه می توانید به کتابهای:

مقایسه ای میان تورات انجیل، قرآن و علم دکتر موریس بوکای ترجمه مهندس ذبیح الله دبیر و تفسیر المیزان ج 3 ذیل آیات 79 ـ 70 آل عمران تحت عنوان بحث تاریخی پیرامون تورات و انجیل مراجعه فرمایید که در کتاب دوم بخشی از تناقضهای اناجیل موجود را بیان کرده است و بخشی از آن را که با تعالیم قرآن در تضاد است را نیز گوشزد نموده است.

پاسخ به نکات شما:

1) در لسان وحی، حروف دارای عملکرد و معنا هستند. قطعا در مکتبی که به شما درس عربی داده شده این مهم منتقل نشده است!

2) هیچ آیه ای از انجیل عیسی را "الله" نخوانده و هیچ آیه ای نیز به تثلیث اشاره نکرده است. شما بدلیل اینکه انجیل را نخوانده اید تصور می کنید که ادعاهای مسیحیت همان انجیل است، در حالیکه قرآن ادعاهای مسیحیت را تکذیب کرده اما انجیل را تصدیق و تایید می نماید.

3) این حقیقت شما از کدام آیه نشات گرفته است؟؟ آیا تصور می کنید که با فردی که کتب را نخوانده است وارد بحث شده اید؟؟ کذب مطلق را بعنوان حقیقت نشر و پخش ندهید. تشکر!

4) تاریخ محلی از اعتبار و اعتنا در مباحث درون دینی ندارد! در ضمن این جزو الفبای مباحث درون دینی است. عجیب است که به این مهم واقف نیستید.

saeid یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:02 ق.ظ

باسلام
اگر عیسی فیزیکی هم عروج داشته. یعنی با هم صلیبی خود به بالا برده شده؟همانطور که اشاره کردید به هم صلیبی خود گفت با من به فردوس میروی تا 3روز دیگر.اگر تنهایی عروج داشته چرا همچین حرفی زده؟باتشکر

با سلام. در انجیل صریحا نوشته شده که پس از مصلوب شدن، جسد او را در قبر قرار دادند. آن عروجی و رفعتی که فیزیکی است مربوط به پس از رستاخیز از میان مردگان است. هم در انجیل به این آخری اشاره شده هم در قرآن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد