قرآن کریم و کتب من قبل: تنها انوار هدایت

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ - بقره 4 (تحلیل و بررسی تورات انجیل و قرآن)

قرآن کریم و کتب من قبل: تنها انوار هدایت

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ - بقره 4 (تحلیل و بررسی تورات انجیل و قرآن)

جنبش ها ، مخاطبان و رویای امت واحده

بسم الله الرحمن الرحیم


جنبش ها ، مخاطبان و رویای امت واحده -به درخواست ایمیلی از بندر کنگ


مقدمه  اول:

 

ریشه لغت "ح-د-ث" (که از آن مشتقاتی چون حدیث، حادثه، محدث و ... منشعب میشود) در زبان عبری تورات، بر معنای "افشاندن بینش حول یک محور" دلالت دارد . از آنجاکه خواسته یا ناخواسته این "احداث" (یا همان افشاندن بینش حول یک محور)، مستقل ازبناکننده آن، در قفس زمان حادث میشود- یعنی هیچ انسانی نتوانسته و نمی تواند و نخواهد توانست در خارج از قفس زمان به "احداث یک حدیث" بپردازد- لذا وجه تمایز "کتب وحی" یعنی تورات، زبور، انجیل و قرآن با "احادیث" از فاصله عرش تا فرش هم بیشتر میشود!: چرا که "احداث" کتب وحی در خارج از قفس زمان و به اذن الله سبحانه تعالی صورت پذیرفته است، اما انعقاد هر کلمه ای غیر از کتب الهی "درون قفس زمان" صورت پذیرفته است. برای همین است که وجودی که قرآن مجید را نازل فرموده و به گذشته و حال و آینده مسلط است می فرماید:

 

فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِّثْلِهِ إِن کَانُوا صَادِقِینَ ﴿الطور: ٣٤﴾

 

حال با این مقدمه که هر جنبشی نیز یک "حدیث" است، یعنی "گفتمانی" است که جریانی را به محوریت یک موضوع در جوامع در طول زمان "می افشاند"، انشاءالله وارد مقدمه بعدی میگردم.

 

مقدمه دوم:

 

متذکرمیشوم که انعقاد همه جنبش های اجتماعی مهندسی شده است: یعنی کسانی یا سازمانی اهداف جنبش، مخاطب شناسی جنبش، مقاصد متفاوت تا هدف نهائی، شعارسازی، تالیف استراتژی، انتخاب تاکتیک های جنبش، بودجه بندی و برنامه ریزی و ... آنرا با مجموعه مطالعاتی محدود بر روی سوژه های خود مدون میکنند. به عنوان مثال با نگاهی گذرا به شعارهای جنبش های زنان داخل و خارج، ملاحظه خواهید کرد که شعارها اکثرا با محوریت "هویت سازی برای مخاطبان زن" تنظیم گشته اند...تم هائی مانند "زن و  استقلال" ، "زن و بهداشت"، "آزادی و زنان"، "زن، دامن و معراج!!"، "زنان شهیدپرور" و از این قبیل شعارهای دست ساز وطنی و غیروطنی..... مداخلی هستند که لاجرم مهندسان این شعارها را نه تنها در پی ابداع هویت برای مخاطبان زن، بلکه، مترصد سوءاستفاده (یا بقول خودشان مهندسی!) همین "هویت های ساختگی" در فازهای بعدی ترسیم می نماید.

 

معمولا در نقد گفتمانهای ارتباطاتی جنبشها، تلاش در بررسی همه جانبه آنهاست که این مهم به دلایل متفاوتی اعم از پرهزینه بودن فاز تحقیقات و ارزیابی، غیرممکن بودن دسترسی قاطع به مخاطبان، پیچیدگی و تقریبا غیرممکن بودن صحت سنجی تاکتیکهای اجرایی، زیر سئوال بودن متدولوژیهای ارزیابی و غیره، به سرانجام نمی رسند و اگر هم برسد ارزشی بیش از یک گمانه زنی شخصی را ندارند و تکرار آن ارزیابی نتیجه قبلی را تایید نمی کند! حتی امروزه دربه اصطلاح بالاترین کرسیهای علوم انسانی کشورهای صنعتی جهان، امکان ارائه نقدهای قابل قبول از موثر بودن فعالیتهای اجتماعی بطور کلی و به صورت "جامع" تقریبا صفر است و جالب تر اینکه تمامی مسائل فوق نیز در آکادمیای هلنی (غربی) بعنوان کاستی، پذیرفته شده هستند. اما رویکرد قرآنی که در پیش رو قرار دارد، اپیستمی و ریشه همه این ریشه را خواهد شکافت و به موشکافی "گفتمان احداثی جنبش" از درون و بیرون آن خواهد پرداخت که این هم باز از الطاف و تفاوتهای شیرازه ای "علم" از دیدگاه قرآن کریم است.

 

بدینسان- و به دلیل همان غیرممکن هائی که در ارزیابی عملکرد جنبشها ذکر شد- کلیت هر رویکرد انتقادی هلنیستی (غربی) به سوی جنبشها، نقد "گفتمان احداثی جنبش" نیست! بلکه هر جنبشی را در مقام مقایسه با همتاهای معاصر خود مورد ارزیابی قرار میدهد که یک رویکرد مقایسه ای و محدود است و نه نقد ساختاری. برای همین است که سر مطلع "روشهای انتقادی" در همه ابعاد زندگی انسانی از محضر کلمه مبارک قرآن کریم، بطور ریشه ای و هویتی متفاوت است و با ادبیات نقد هلنی (غربی) "متناقض و در دشمنی" است.

 

خلاصه دو مقدمه مطرح شده:

 

هر جنبش اجتماعی یک "حدیث" یا یک "گفتمان" است. همه احادیث و گفتمانها "مهندسی" شده اند و ناظم دارند. عواقب و ابعاد "احادیث" و "گفتمان" های اجتماعی آنقدر وسیع است که با رویکردهای موجود هرگز نمی توان اثرسنجی آنها را بطور دقیق اندازه گیری نمود. پس مهندسان و محدثان جنبشهای اجتماعی خود کنترلی بر پیامدهای مهندسی های خود ندارند! و اساسا برپایه گمانه زنی و احتمالات "پیش مهندسی، مهندسی و پسا مهندسی" میکنند....پس وای به حال کسانیکه در دام این دام گستران سرگردان بیفتند!  یقینا آیه کریمه ذیل فصل خطاب این جمع بندی است:

 

تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآیَاتِهِ یُؤْمِنُونَ ﴿الجاثیة: ٦﴾

 

این آیات الله است که به حق بر تو میخوانیم، پس از کلام الله و آیاتش به چه حدیثی ایمان می آورند؟

 

 

رویکرد انتقادی قرآن کریم در شکافت احداثات اجتماعی:

 

در نقد "احداثات ارتباطی" و جنبشها، به ویژه جنبشهایی که زنان را مورد "هدف" قرار میدهند، به نظر اینجانب آیات مبارکه  101 و 102 سوره بقره تابلوی تمام نمایی است که شاسی، فونداسیون و یا ریزدانه های زیر خاکی جنبشهای اجتماعی را می شکافد:

 

ترجمه: "و وقتی رسولی از طرف الله برای آنها آمد که آنچه را که با ایشان است تصدیق میکرد عده ای از اهل کتاب، کتاب الله را پشت سرشان انداختند مثل اینکه از آن اطلاعی ندارند (101). و از آنچه شیطانها در زمان فرمانروائی سلیمان میخواندند پیروی کردند. سلیمان کافر نشد ولی شیطانها کافر شدند. به مردم سحر یاد میدادند همینطور از آنچکه بر هاروت و ماروت دو فرشته ای که در بابل بودند، نازل شده بود پیروی میکردند. آن دو به کسی سحر یاد نمیداند مگر وقتی که به او میگفتند ما وسیله آزمایش هستیم پس کافر نشو. مردم از آنها چیزی را یاد میگرفتند که بین همسر و زوجش جدائی می انداخت. آنها با آن به کسی بجز با خواست الله ضرر نمی زدند و چیزهایی را یاد میگرفتند که به آنها ضرر میزد و نفعی به آنها نمی رساند و می دانستند که کسی که خریدار آن باشد بهره ای در آخرت ندارد. خود را به بد چیزی فروختند کاش حقیقت را میدانستند." آیات مبارک 101 تا 102 بقره

 

آیات 101 و 102 سوره مبارک بقره اطلاعیه ای ابدی است که اعلام میدارد آنان که به بهانه های متفاوت در پی مهندسی کردن اجتماعات و منظم سازی زندگی مردم هستند (یعنی کسانیکه متوجه شدند که از کتاب الله نمی توان مدیریت اجتماعات را استخراج کرد و جوامع را چپاول نمود!)، نهایتا تنها وقتی میتوانند به اهداف خود نائل گردند که 1) مخاطبان خود رادر فضای "انتزاعی"، "غیر طبیعی" و "جبارانه" احادیث ساختگی "مسحور" کنند و 2) بین مرد و زن جدائی بیندازند. اشاره به این سحر شدگی کلید مهمی است که قرآن کریم به ما عنایت فرموده است که مایلم قدری بر روی آن متوقف شوم.

 

سحرمستمر:

 

از منظر فن (سیاه و حقه بازانه) ارتباطات در انتخاب تاکتیک های ارتباطی، آن تاکتیکی موثرتر است که "پیوستگی زمانی و مکانی در ارتباط با مخاطب" را دائما حفظ نماید. مثال ساده ای را مطرح میکنم: تلویزیون و رادیو به همین دلیل پررسوخ ترین ابزارهای تاکتیکی هستند که توانسته اند هم از نظر مکانی و هم از منظر زمانی پیوستگی ارتباطاتی را لحظه به لحظه حفظ نمایند. به این ترتیب که همه کس و همه جا امروز به تلویزیون و رادیو دسترسی دارد و این دسترسی (به مانند یک مجله) نه محدود است و نه (مانند یک فیلم سینمائی 2 ساعته در سالن نمایش) مقطع. بلکه با جریان دائم امواج صوتی و فریمهای تصویری هر لحظه و معمولا 24 ساعته پیوستگی خودش را در سمع و بصر مخاطب حفظ می نماید. در اصل، همین جریان 25 فریم در ثانیه تصاویر در تلویزیون و پیوستگی امواج رادیویی است که (فارغ از محتوای در حال انتقال) اعصاب چشم و گوش را فلج می نماید و متعاقبا توسط اصوات همراه تصویر، مانده حفره های قلبی را نیز پر می کند. به این پروسه در زبان عبری توراتی "پیوسته سازی پخش افشانه های ادراکی" گفته میشود که به ترتیب با سه حرف : س، ح، ر بیان می گردد: سحر

 

پس ساحر فقط کسی نیست که با یک گوی بلورین و لباسهای مضحک دوره گردی نماید یا دیگران را از وسط نصف نماید یا کبوتری را به خرگوش تبدیل کند! بلکه هر سازمان، ارگان و نهادیست که بتواند در تاکتیکهای ارتباطی همین پروسه مهندسی ادراک و پاشاندن افشانه های حواس را "پیوسته و مستمر" حفظ نماید تا مجموعه احساسات اصلی انسانی "فلج" گردند و زمینه سیطره فکری "آن نظام" مهیا گردد. به این آیه توجه فرمایید:

 

قُلْ مَن بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیْهِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ سَیَقُولُونَ لِلَّهِ ۚ قُلْ فَأَنَّىٰ تُسْحَرُونَ (مومنون 88-89)

 

بگو اگر میدانید بگویید که فرمانروائی هر چیز در دست چه کسی است که پناه میدهد و به کسی در مقابل او پناه داده نمیشود؟ خواهند گفت مال الله است! بگو پس چطور سحر میشوید؟؟

 

همانطور که ملاحظه می فرمایید آیات مبارک فوق از سوره مومنون تابلوی کاملی از قربانیان این مهندسی قلبی-ادراکی را ترسیم می فرماید وعلت کفر مشرکین و کافران را علیرغم اعتراف صریحشان به همه گیری ملکوت ذات مقدس الله سبحانه تعالی، "مسحور شدنشان" بر میشمارد که نکته بسیار کلیدیی است. این همان جایی است که قرآن کریم فرموده است: لَاهِیَةً قُلُوبُهُمْ ...﴿الأنبیاء: ٣﴾ یعنی قلبهایشان مشغول است. یعنی این مسحور شدگی دلالت بر "مهندسی شدن قلوب و سرگرم بودن قلب های مخاطبان کلام باطل" دارد.

 

به این قرینه رسانه های امروزی، ارگانها و ابزارهای ارتباطی آنها هر لحظه در مقام جایگزینان همان ساحران و محدثان در خدمت فراعنه زمان هستند که قرآن کریم در مورد آنها فرموده است:

 

قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ ﴿الأعراف: ١١٦﴾

 

موسی گفت شما بیندازید، چون ساحران عصاها و چوبهایشان را انداختند چشمان مردم را سحر کردند و آنها را ترساندند و سحر بزرگی نمودند.

 

این مسحور شدن همان تغذیه از خوراکهای بغیر حق است، یعنی تغذیه از احداثاتی که زائیده هوا و هوس مولفان محصولات نوشتاری، سمعی و بصری(خانمها توجه کنند!) و سیاستهای ارگانی آنهاست. یعنی تغذیه از ظن و گمانه زنیهایی است که در قالبی به اصطلاح روشنفکرانه، قصد نورافشانی اجباری! در زندگی ما را کرده است، در حالیکه کتاب الله مفصل و کامل است. یعنی تغذیه از خوراکی است که "من دون الله" فراهم کرده است. یعنی تغذیه از هر حدیثی بغیر از قرآن مجید است.

 

صد البته که این خوراک را طوری فراهم آورده اند که به مزاج قلبی مخاطب،  وسوسه وار و زخرف القول آید، گاهی با یک کلمه و حدیثی قصار که احساسات را تحریک میکند، گاهی با یک موسیقی و گاهی با رنگ و لعابهای بصری. این درسی است که قرآن مجید به ما قرنها قبل عنایت کرده است:

 

وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ ﴿الأنعام: ١١٢﴾ وَلِتَصْغَىٰ إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِیَرْضَوْهُ وَلِیَقْتَرِفُوا مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ ﴿الأنعام: ١١٣﴾

 

ما به این ترتیب برای هر پیغمبری دشمنانی از شیاطین انسانی و جنی را قرار دادیم، که بعضی از آنها برای فریب دادن سخنانی زیبا به بعضی وحی میکنند. اگر خداوندت این را نمیخواست آنها اینکار را نمیکردند. آنها را با دروغهایی که بهم می بافند را به حال خود واگذار تا دلهای کسانیکه به آخرت ایمان ندارند به آن سخنان متمایل شوند و آنرا بپسندند و کاری را که میخواهند انجام دهند

 

همین زخرف القول هاست که بدنه مهندسی شده جنبشها و احداثات اجتماعی را می سازند تا اینها را نظامات و ابزارهای رسانه ای آنها (رادیو، تلویزیون، سینما، مجلات، روزنامه ها، مراسم ها و غیرو) در چشم و گوش و زبان زنان و مردان، هر روز هجی کنند تا خریداران این سخنان آنها را بپسندند و کاری را که میخواهند انجام دهند. این مسئولیت مدرن رسانه ها، به شهادت قرآن کریم، از دیرباز بر عهده نظام "آبا و اجدادی" بوده است که به نسلهای بعدی اینگونه خوراکها را به صورت زبانی در قالبهای فرهنگی و به اجبار میخورانده است.

 

نتیجه 1) پس اگر با "پیوسته کردن پخش افشانه های ادراکی" یا بطور خلاصه "پیوسته کردن پخش باطل" یا همان "سحر"، امروز دولتها، ارگانها و رسانه های دیداری، شنیداری و نوشتاری انواع و اقسام وسوسه ها را در سمع و بصر مخاطبان خود دائما هجی میکنند، شک نکنید که اگر می توانستند از هجی کردن این اباطیل در خواب و رویاهای شبانه و روزانه شما هم دریغ نمی ورزیدند! هدف این "پیوسته سازی باطل" مضیق نمودن قلوب مخاطبان زن و مرد است.

 

نتیجه 2) پس از "صم، بکم، عمی" نمودن مخاطبان، اجرای فاز بعدی که آیات 101 و 102 سوره مبارکه بقره به آن اشاره نموده است- یعنی جدائی انداختن بین زن و مرد- کار چندان سختی نخواهد بود! چراکه قلوب ضیق گرفته، تعقل نخواهند کرد و انسانی که نیندیشد به هر سبیلی کشانده خواهد شد.

 

دیگر اینکه، مستقل از سیاستهای ارتباطی و مستقل از نوع پیامها، شاسی بندی و فونداسیون زیرساختی همه گفتمانها و احداثات اجتماعی است، که زیر سئوال آیات 101 و 102 قرار دارد. چرا که تا وقتی که معاملات ارتباطاتی بر پایه و اساس " پیوسته سازی پخش افشانه های ادراک" یا "سحر" استوار است، اهمیتی ندارد که محتوای پیام چیست و آیا به نیت انسان سازی یا غیر تهیه و تدوین شده است! مایلم دوباره بر "مستقل بودن پیام" از "متدولوژی" تاکید نمایم تا به همه کسانیکه هنوز در رویای عباراتی مثل "ارتباطات اجتماعی اسلامی"، "سینمای معناگرا و اخلاقگرا" یا "ارگانهای اسلامی" به سر می برند،  گوشزد کنم که آب در هاون میکوبند که گوشت خوک را نمی توان با ذبح، اسلامی کرد!!!! همانطور که "جمهوری کافرانه هلنی" را نمیشود "قرآنی اسلامی" نمود! و یا "سحر انسان ساز" منتشر کرد!!

 

پس اگر جنبشی میخواهد اسلامی باشد، باید صددرصد ریشه "قرآنی" داشته باشد و نه "احداثی" (که مشکل آنجاست که در اینصورت دیگر نام آن جنبش نخواهد بود!) که تبعیت از هر حدیثی از من دون الله لاجرم منجر به ورود به زیرساختهای دیکتاتورمآبانه و قیم صفتانه "ساحرانه" خواهد شد و محکوم به شکست است. یکی از آیات راهنمای حرکتهای اجتماعی در قرآن کریم هم در ذیل آمده است که فصل خطاب و محل تامل پر اهمیتی به عنوان حسن ختام است:

 

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿سبإ: ٤٦﴾

 

بگو من شما را به یک کار سفارش میکنم که دوتایی و یک نفره برای الله به پا خیزید، سپس بیندیشید که رفیق شما هیچگونه دیوانگی ندارد. او فقط قبل از رسیدن عذاب شدید به شما هشدار میدهد

 

پس "قیام" و "جنبش" تفاوتهای ذاتی دارند. جنبش ها مهندسی شده، احداثی و به بهانه اصلاح امت حاضره و ایجاد "امت واحده" شایع میگردند. حال آنکه قیامها شخصی، بدون دعوت و فقط برای الله واحد اقامه میشوند که نه قصد اصلاح امتی را دارند و نه قصد ایجاد امت واحده ای را!

 

والسلام علی من اتبع الهدی

نظرات 13 + ارسال نظر
عارف محب الله مقاله ۴ دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:06 ب.ظ

شکرگذاری هم اگر به زبان بگید ولی احساسی در قلب نداشته باشید پذیرفته نمیشه.

احساس شکر گذاری : اگه شب توی خواب ببینید که پدر و مادر خود را از دست داده اید، و صبح بیدار بشید و ببینید همش خواب بوده ، یک احساس قدر دانی در قلبتون به وجود میاد که به این احساس شکر گذاری میگن.
احساسی که حضرت سلیمان از خداوند درخواست فرمود تا در قلبش قرار بگیره.

شما میتونید چشم های خودتون رو ببندید و تجسم کنید که همه چیز رو از دست داده اید و بعدش چشم ها رو باز کرده و همه ی نعمت رو جای خود ببنید این احساس درقلب به وجود میاد . اگه چندروز این کار رو ادامه بدید این احساس درقلبتون کاشته میشه بطوریکه هر روز به صورت خودکار از قلبتون منتشر میشه . و بعد مدت کوتاهی میبینید میزان ثروت شما چند برابر شده.
در غیر این صورت قلبتون از سنگ سفت تر شده و قادر به انتشار هیچ احساسی نیست.

فلسفه ی روزه داری هم همینه، یعنی اول از دست دادن نعمت رو حس میکنید و این کار باعث میشه شب ها هنگام افطار و رسیدن به نعمت، احساس قدردانی و شکر گذاری از قلب تون منتشر شه.

عارف محب الله ۱ سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ب.ظ

تا همین مقطع یهوه( خدای واحد) در تورات های نوین سراپای طول و عرض بین النهرین را به ابرام و ذریه او بخشیده است )
چنین می نماید که خاخام مسئول تدارک نو توراتی از زبان یهوه ی زمین بخش، ..............است)
(هواخوری3)


شیطان بعد از نقالی های مفت خود ،وعده ی خداوند رحمان در تورات عظیم، مبنی بر بخشش بین النهرین به بنی اسراییل را مورد تمسخر قرار میدهد ولی کلمه ای در باره این وعده ی همان خدای عزیز در قرآن مبنی بر بخشش مغرب ها و مشرق های تمام زمین کلمه ای را به زبان نمیاورد.


(و مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را به آن قوم مستضعف بخشیدیم؛ و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل، بخاطر صبر و که به خرج دادند، تحقق یافت؛ و آنچه فرعون و فرعونیان می‌ساختند، و آنچه از باغها و کاخ ها فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم.اعراف ۱۳۷)

به واژه ی (وعده )در آیه بالا دقیق شوید تا قرآن را تصدیق کننده ی آیات تورات بیابیید. و متوجه بشید که چرا توطئه ی شیطان علیه کتب آسمانی از لانه ی عنکبوت هم سست تر است.

عارف محب الله ۲ سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:07 ب.ظ

(و مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را به آن قوم مستضعف بخشیدیم؛ و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل، بخاطر صبر و که به خرج دادند، تحقق یافت؛ و آنچه فرعون و فرعونیان می‌ساختند، و آنچه از باغها و کاخ ها فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم.اعراف ۱۳۷)

1. این وعده ی رحمان پیش از موسی بوده که با ارسال موسی این وعده ی مبارک تحقق پیدا میکنه.

2. پیش از موسی قوم بنی اسرییل یکتا پرست بوده اند که طبق آیه ی بالا خداوند وعده ی بخشش مغرب ها و مشرق های زمین را به آنان داده بود.

3. قبل از موسی این وعده ی نیک توسط یک رسول و واسطه به بنی اسراییل رسیده که تورات این واسطه را ابراهیم خلیل الله معرفی مینماید.

عارف محب الله ۳ سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:08 ب.ظ

(از درون این ابهام، پرسش بی جواب مانده دیگری سر بلند می کند که درگیری بنی اسراییل با فرعون مصر، در آن اندازه که فرمان قتل نوزادان و در اختیار گرفتن زنان و کشتار مردان آنان صادر شود، از کدام منشاء سیاسی و یا فرهنگی و اقتصادی آغاز شده و مایه گرفته است؟) ( هواخوری 3)

طبق فرمایشات آیات قرآن ، این فرعون بوده که حسودانه مردان و کودکان اسراییلی را میکشته و به به مابقی ظلم میکرد.
و قرآن دلیل بخشش تمام زمین به فرزندان اسراییل را صبر آنان یعنی عدم درگیری با فرعون میگوید .

ولی شیطان در یک تنازع آشکار با قرآن، نه تنها بنی اسراییل را طرف درگیر معرفی میکند ، بلکه حتی شیادانه ظلم فرعون را یک واکنش دفاعی در برابر جرایم اسراییلی ها میگوید.
تا در ذهن خواننده ،خدای رحمان را نجات دهنده ی یک قوم مجرم و عذاب کننده ی فرعون مصلح القا کند.

از میان این همه مسلمان قرآن پژوه آیا کسی هست که علت این تنازع و جنگ ناصر پورپیرار یا همان شخص شیطان با آیات قرآن را توضیح دهد؟؟؟؟؟

عارف محب الله ۴ سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:17 ب.ظ

«وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَ مَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَ یَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَ یَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ. و گروهی از آنان با گرداندن زبان کتاب، آن را متن اصلی حساب می کنند که نیست و می گویند از جانب خدا آمده که نیامده و چنین دانسته و آگاه به خداوند دروغ می بندند». (آل عمران، 78)

در ترجمه بالا شیطان با تحریف آشکار معنی قرآن ،// پیچاندن زبان هایشان// را //گرداندن زبان کتاب// معنی کرده تا دیگر کتب آسمان را در ذهن خواننده تحریف شده القا کند.

عارف محب الله (مقاله ۵) شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:16 ق.ظ

چند ماه پیش ، در نشست شام قطر، منوچهر متکی جواب سلام هیلاری کلینتون را نداد و او را تحقیر کرد و با خواست و اراده ی خداوند عزیز و حکیم تنها چند روز بعد از آن ، متکی هنگام ماموریت و مقابل دیگر وزرای امور خارجه ی جهان ، به طرز تحقیر آمیزی از کار برکنار شد .

آیا این حمایت همه جانبه ی خداوند عزیز از امریکا و انهدام جمعی تمام دشمنان امریکا از مقابلشان از نابودی دول عراق و افغانستان گرفته تا اتحاد بزرگ جماهیر شوروی و امپراتوری رایش سوم ، پاسخ مثبت خداوند به امریکایی های مومنی نیست که شعار ///ما به خدا اعتماد داریم /// را به پول ها و قلبشان ثبت کرده اند ؟؟؟؟؟

خدایت که پیش روی تو چون آتش سوزنده عبور می کند، ایشان را هلاک خواهد کرد و پیش روی تو ذلیل خواهد ساخت. پس ایشان را اخراج نموده به زودی هلاک خواهی کرد، چنان که خداوند به تو گفته است. ( تورات، تثنیه، باب ۹، آیه ی ۳)
و خداوند دشمنان ات را که با تو مقاومت نمایند، از حضور تو منهزم خواهد ساخت، از یک راه بر تو خواهند آمد و از هفت راه پیش تو خواهند گریخت». (تورات، تثنیه، ۷:۲۸-۱)


و آیا این شورش و عربده کشی جهانی علیه کشور متمدن امریکا تحریکی از جانب شیطان به خاطر اعتماد وایمان امریکایی ها به خدا نیست.

ابوشعیب جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:20 ب.ظ http://sunateahmad.blogsky.com/

السلام علیکم : امیدوارم موفق پیروز باشید ، تا یادم نرفته یک نکته : بنظرم : قرآن کریم و احادیث شریف دو نور هدایت اند.

و علیکم السلام،

نظر شما در مورد آیات زیر چیست؟

أَوَلَمْ یَنظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَیْءٍ وَأَنْ عَسَىٰ أَن یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ ﴿الأعراف: ١٨٥﴾

(2) تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآیَاتِهِ یُؤْمِنُونَ ﴿الجاثیة: ٦﴾

(3) فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ ﴿المرسلات: ٥٠﴾

آیا به نظر شما باز هم میتوان لفظ نور را به احادیث اطلاق کرد؟ و آیا در این صورت و با توجه به آیات بالا ظلم عظیمی را مرتکب نشده ایم؟

امیدوارم که توجه شما را به نکته مهمی جلب کرده باشم.
متشکرم.

عارف محب الله چهارشنبه 22 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:00 ب.ظ http://ehyeasherehye.mihanblog.com

وبلاگی رو برای خدا تاسیس کردم . این وبلاگ خانه ی خدا در دنیای مجازی است و هنگام ورود شما، مخاطب هم خدا خواهد بود .

خدا را سپاس میگم که این ماموریت بزرگ رو به من محول فرمود تا کار جدم ابراهیم رو در فضای مجازی انجام دهم .
در بخش نظرات مخاطب شما خدا خواهد بود . به خدا خواهید نوشت و خدا هم می خواند.

http://ehyeasherehye.mihanblog.com/

أمة الله جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:06 ب.ظ http://tauheed1.mihanblog.com/

سلام

از مطالبتان استفاده بردم.

آدرس وبلاگتان را در وبلاگ جدید ثبت کردم.

البنه به همراد گروه سابق در اینجا هم هستم:

http://zxcv1125.blogfa.com/

با سلام. خیلی متشکرم

عارف محب الله چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ب.ظ

آقای علیرضا سلام.

ملک به معنای شاهنشاه در قرآن ها مالک شده است ؟

آیا فقط در این کلمه تغییر ایجاد شده یا در دیگر کلمات هم در قران های ایرانی این تغییر وجود داره؟

با سلام آقای عارف،

معمولا لیستی از تغییراتی که به اصطلاح اساتید در قرآنهای ایرانی داده اند را در انتهای قرآنهای چاپ شده بعنوان می یابید. مثلا در قرآنی که من دارم کلمه ظلمین هم ظالمین نوشته شده و یکی دو مورد دیگر.

عارف محب الله ۱ چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ب.ظ

آقای علیرضا .
تطابق آیات زیر هم به رفع ابهام در مورد کتب آسمانی کمک شایانی خواهد داشت :

و خدا گفت انسان را بصورت و شبیه خود بسازیم تا به ماهیان دریا و مرغان هوا و به دواب و به تمامی زمین و به تمامی حشراتی که بر روی زمین می جنبد شاهنشاهی نماید.پس خدا آدم را به صورت خود افرید او را به صورت خدا آفرید و بعد ایشان را ذکور و اناث آفرید.

(تورات .کتاب پیدایش. فصل اول. آیات ۲۷ و ۲۸ )


و زمانی که پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت .
ان گاه به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید پس سجده کردند جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود.

(قران سوره ی بقره آیه ی ۳۰ و اعراف آیه ی ۱۱)

...............................................

و کسی که نفس چار پایی را بکشد بدل آن را بدهد و جان در عوض جان و اگر کسی همسایه ی خود را معیوب سازد چنانکه عمل نموده است به او همان عمل کرده شود . شکستگی عوض شکستگی چشم عوض چشم دندان عوض دندان و چنانکه انسانی را معیوب کرده است جنین به او معمول شود قاتل کفاره ی آن را عوض دهد و قاتل مرد قصاص شود.

(تورات. سفر لویان.فصل ۲۴.آیات ۱۹و۲۰و۲۱و۲۲)



و در تورات بر آنان مقرر کردیم که جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان می باشد و زخم ها قصاصی دارند و هر که از آن در گذرد پس آن کفارره ی او خواهد بود و کسانی که به موجب آن چه خدا نازل کرده داوری نکرده اند آن خود ستم گرانند.

(قرآن . سوره ی مائده . آیه ۴۵)

..................................................

صالحان وارث زمین خواهند بود.

(عهد عتیق . کتاب زبور داوود . باب ۳۷ . آیه ی ۲۹)



و در حقیقت در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد.

(قرآن . سوره ی انبیا . آیه ی ۱۰۵)

..................................................

و عیسی باز فرمود که ملکوت خدا را به چه چیز تشبیه کنیم یا به چه چیز تمثیلش نماییم دانه ی خردلی را ماند که چون بر زمین کاشته می گردد از همگی دان هایی که بر زمین است کوچک تر است و چون کاشته گشت نمو مینماید و بزرگترین همه ی بقولات می شود پس شاخ های بزرگ می افزاید چنانچه مرغان هوا در زیر سایه اش قرار می توانند گرفت .

(انجیل مرقس . باب چهارم . آیات ۳۱ و ۳۲ و ۳۳)


و مثل آن ها در انجیل چون کشته ایست که جوانه ی خود بر آورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و زیر ساقه های خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از آنان کافران را به خشم در اندازد . خدا به کسانی به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند آمرزش و پاداش بزرگی وعده داده است.

(قرآن .سوره ی فتح . آیه ی ۲۶)

عارف محب الله شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:37 ق.ظ

دیشب نزدیک به ۳۰ دلیل محکم در مورد صحت زندگی ابراهیم در تورات گذاشتم .

که توحید از شدت ناتوانی همشو حذف کرد.
اینا نشون میده که توحید مغرضانه وارد میدان شده است و اهل کشف حقیقت هم نیست .

مریم سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:35 ب.ظ

بسیار عالی
آیا شما تحصیل کرده حوزه هستین؟ آیا ممکنه از شما بیشتر بدانیم
خواهشا ادامه بدین خیلی جالبه، شیفته نوشته های شما شدم، تا حالا این صحبت ها جایی ندیده بودم

با تشکر از شما.

خیر بنده هم از آکادمیا منزجر هستم، هم از حوزه. هر چند کاغذپاره ای از خارج از کشور اخذ کرده ام، که منتظر یک شومینه ذغالی است!!

سرافراز باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد